سبحان اند، عبارت اند از: ۱. کفر ورزیدن به دلایل روشن الهى، ۲. نسبت دروغ دادن به خدا، ۳. ستیزهگرى با عقیده توحید، ۴. کشتن پیامبر، ۵. کشتن مؤمن، ۶. شهادت دروغ در لعان، ۷. دوستى با کفّار، ۸. ناسپاسى نعمتهاى الهى، ۹. بدگمانى به خدا، ۱۰. فرار از میدان جهاد، ۱۱. خیانت در بیت المال و ۱۲. ارتداد.
تفسیر (وَ لاالضَّالِّینَ)
* واژهشناسى «ضلالت»: واژه «ضلالت» مصدر از مادّه «ض ل ل» در مقابل هدایت و در اصل به معناى تباهى و نابودى است؛ ولی از آن جا که منحرف شدن از راه راست به سوی مقصد، به تباهى و نابودى تلاش مىانجامد، به تدریج در معناى گمراهى نیز حقیقت گردیده است.
همچنین «غَىّ»، یکى از واژگانى است که مفهوم «گمراهى» در آن نهفته است. برخى آن را مترادف «ضلال» دانستهاند و بعضى میان آنها فرق گذاشتهاند.
به نظر مىرسد فرق «غَیّ» و «ضلال» این است که «غیّ» به معناى خطا در تشخیص مقصد، ولى «ضلال» انحراف از راهِ رسیدن به مقصد است، هر چند در نرسیدن به مقصد، هر دو اشتراک دارند.
* کاربردهاى «ضلالت» در قرآن: واژههاى برگرفته از ریشه «ض ل ل»، ۱۸۹ بار و در سه معنا به کار رفتهاند: تباهى و نابودى، انحراف از راه حقّ حقیقى، و انحراف از راه حقّ پندارى.
* وجوه «ضلالت»: برخى، ده وجه را در کاربردهاى ضلالت بیان کردهاند: خوار شدن در مقام داورى، غوایت، خسران، شقاوت، بطلان، خطا، هلاک، نسیان، جهل و ضدّ هدایت.
مىتوان گفت: همه وجههای یاد شده با تأمّل، به یکى از سه معنایى که در