181
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم

دیگر، ذات خود را مى‏شناسد، و از آن جا که جز خدا هیچ کس نمى‏تواند او را چنان که هست بشناسد، شایسته است حمدگویى دیگران همراه تسبیح باشد؛ بلکه بهتر است تحمید خدا را با تسبیح آغاز کنیم.

* تفسیر روایى حمد: شمارى از احادیث با تعبیرهاى گوناگون، «حمد» را به شکر تفسیر کرده‏اند. در تبیین این روایات چند نکته شایان توجّه است:

یک. هر گاه «حمد» در برابر نعمت باشد، مصداقاً با «شکر» یکى است. از این رو، تفسیر «حمد» به «شکر» صحیح است.

دو. تفسیر «حمد» به «شکر»، تفسیر به یکى از مصادیق آن از باب مبالغه است؛ زیرا ستایش خدا لازمه تحقّق مفهوم کامل سپاس‏گزارى از نعمت‏هاى اوست، و گرنه تردیدى نیست که خداوند منّان، بدون در نظر گرفتن نعمت‏هایش هم قابل ستایش است.

سه. مقصود از احادیثى که «حمد» را به «شکر» یا «رأس شکر»، «حقّ شکر»، «حدّ شکر»، «تمام شکر» و یا «آغاز و انجام شکر» تفسیر کرده‏اند، این است که ستایش خداوند سبحان در صورتى که با معرفت بر زبان جارى شود، شکر زبانى انجام شده است.

بنا بر این، تفسیرِ یاد شده، ضرورت شکر عملى را - که در احادیث دیگر بر آن تأکید شده است - نفى نمى‏کند.

چهار. شمارى از احادیث، مدح و شکرِ منعم حقیقى را امکان‏پذیر نمى‏دانند. این سخن بر پایه دو برهان است: ۱. نعمت‏هاى الهى قابل شماره نیستند، ۲. توفیق شکر نعمت، خود، نعمتى دیگر است و نیازمند شکرى دیگر.

گفتنى است که این احادیث، ناظر به تبیین مفهوم سپاس‏گزارى کامل الهى هستند و احادیث دیگر که حمد را به شکر تفسیر کرده‏اند، ناظر به وظیفه انسان در مقام سپاس‏گزارى اند. بنا بر این، تعارضى با هم ندارند.


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
180

* کاربردهاى «حمد» در قرآن: مادّه «حمد» در قرآن، ۶۸ بار در هیئت‏هاى مختلف به کار رفته است که ۶۱ مورد آن در باره خداوند سبحان است (سی مورد، ستایش خداوند برای خود و هیجده مورد، گزارش ستایش پیامبران، فرشتگان، مؤمنان، اهل محشر، رعد و همه جریان آفرینش، برای آن ذات بى‏همتا و سیزده مورد آن، فرمان به ستایش اوست).

گفتنى است که در قرآن کریم، اعطاى انواع نعمت‏هاى مادّى و معنوى الهى، ملاک شایستگى او براى ستایش، دانسته شده است.

* معناى «الحمد للّٰه‏»: نکات شایان توجّه در تبیین معناى این جمله عبارت اند از:

یک. معناى الف و لام در «الحمد»: در این باره سه احتمال ذکر شده: جنس، استغراق و عهد؛ ولى احتمال سوم خلاف ظاهر و سیاق است.

دو. معناى لام در «للّٰه‏»: در این باره نیز سه معنا بیان شده است: اختصاص، مالکیت و استحقاق. با توجّه به این که این معانى منافاتى با هم ندارند، هر سه معنا را در آیه یاد شده مى‏توان در نظر گرفت؛ ولى ظهور آن در معناى اوّل قوى‏تر است. بنا بر این، مطلق «حمد» از هر حامدى، صادر و بر هر محمودى، واقع شود، در واقع، حمد خداست؛ زیرا همه زیباى‏ها و همه نعمت‏ها به او باز مى‏گردند.

سه. توحید ذات و توحید افعال: اختصاص مطلق حمد به خدا، بدین معناست که هیچ کس و هیچ چیز جز او در نظام هستى به طور مستقل، تأثیرگذار نیست. بنا بر این، آیه یاد شده به توحید ذات و توحید افعال اشاره دارد.

چهار. تداوم حمد: «الحمد للّٰه‏» جمله اسمیّه است و بر دوام ستایش براى خداوند سبحان دلالت دارد و از آن جا که تحمید با انشا تحقّق مى‏یابد، جمله یاد شده در مقام انشاست.

پنج. کامل‏ترین ستایشگر خدا: ستایش الهى، حاصل شناخت اوست. از این رو، بهترین و کامل‏ترین ستایشگر خداوند سبحان، خود اوست که بیش از هر کس

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي، سيّد محمّدکاظم طباطبايي،
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5681
صفحه از 687
پرینت  ارسال به