همچنین ازآنجاکه کمترین مرتبه مسئولیتپذیری گرایش قلبی است که از عهده همه برمیآید و حتی افراد فاقد امکانات مالی و اجتماعی نیز میتوانند به این شکل مسئولیتپذیری خود را نشان دهند، مسئولیتپذیری اجتماعی هیچگاه از هیچ کس سلب نمیشود؛ چراکه هیچکس فاقد مطلق امکانات نیست و دستکم میتواند کف مسئولیتپذیری اجتماعی را که گرایش و میل است داشته باشد.
از نگاه وحیانی سؤال در مسئولیتپذیری اجتماعی به شکل بالفعل و حتمی است؛ یعنی همه انسانها بالفعل باید پاسخگوی تمامی رفتارهای فردی و اجتماعی خود باشند و کسی نمیتواند از حسابرسی افعالش بگریزد؛ حتی اگر در این دنیا فرصت یا مجال پس دادن حساب فراهم نشود؛ چراکه از پس این دنیا، دنیایی دیگر برای این امر پیشبینی شده است.
از آیات قرآن کریم به خوبی برمیآید که منافع جمعی بر منافع فردی ترجیح دارند؛ چراکه هنگام تزاحم میان منافع فردی و جمعی، ترجیح منافع فردی از سوی اکثر افراد در نهایت به ضرر همگان خواهد شد؛ درحالیکه عکس آن سبب بهرهمندی همگان میشود.
قرآن میگوید سرنوشت ملتها در دست خودشان است و هیچ جامعهای گرفتار جبر تاریخ نیست. اگر ملتها بخواهند میتوانند با اتحاد سرنوشت خود را به دست بگیرند. هر جامعهای برایندی دارد که به عنوان روح حاکم بر جامعه تلقی میشود. این روح حاکم، زمانی تغییر میکند که افراد جامعه دچار تغییر شوند. بنابراین پیشفرض قرآن این است که افراد جامعه میتوانند در جامعه تأثیرگذار باشند.
از نگاه وحیانی برای نوع انسانها سعادت فردی بدون وجود جامعهای سعادتمند حاصل نمیشود؛ چراکه آدمی به طور طبیعی تا حد فراوانی تحت تأثیر محیط پیرامونی خود است و گرچه این اقتضا به سرحد جبر نمیرسد و اختیار آدمی را نفی نمیکند ولی از توان تأثیرگذارای بالایی برخوردار است و چهبسا این همه تأکید قرآن بر مسئولیتهای اجتماعی بر پایه همین حقیقت باشد که محیط اجتماعی نقش بارزی در سعادت فرد دارد؛ لذا برای هدایت، رستگاری و نجات افراد نباید از جو عمومی و فضای اجتماعی غفلت کرد.