نميشود، امّا از سوي ديگر، يکي از راويان حتي زحمت اصلاح ناهماهنگيهاي [فاحش[ مانند تغيير قالب از سوم شخص به اوّل شخص را به خود نداده است. به علاوه، پرسش سعد از اينکه آيا ميتواند همة دارايياش را وصيّت کند، موقعيّت نسخههاي ۵، ۷ و ۸ را تداعي ميکند که در آنها به دختر سعد اشارهاي نشده است. براي رعايت سازگاري هنگاميکه به دختر سعد، به عنوان ورثه اشاره ميشود، ارثية مورد بحث بايد کمتر از کل دارايي باشد. نسخة ۹ هم اين ناسازگاري را در خود داشت.
محاورة پرسش و پاسخگونه تقريباً همان محاورة نسخة ۷ است که آن نيز از وکيع نقل شده است. نسخة ۱۶ عناصر اضافي مختلف را دوباره بدون هيچ غرض روشني جز نقل هر آنچه در اين باب گفته شده، افزوده است.
۱۷. عبداللّه، ابنحنبل، عفّان، وُهَيب، عبداللّه بن عثمان بن خُثَيم، عمرو بن القاري، پدرش، پدربزرگش، عمرو بن القاري.
رسول خدا صلي الله عليه و آله وارد شد و هنگام عزيمت به حُنَين، سعد را که بيمار بود، جا گذاشت. وقتي از جِعرانه و زيارت اماکن مقدسه بازگشت، به ديدار او رفت، در حاليکه سعد رنجور و نزار بود. سعد: «اي رسول خدا، من ثروتي دارم و پدر و مادر و فرزندي ندارم که وارثم باشد (أورِثُ کلالَه). آيا ميتوانم همه داراييام را وصيّت کنم يا همه را صدقه دهم؟»
پيامبر: «نه.»
سعد: «ميتوانم دو سوم آن را وصيّت کنم؟»
پيامبر: «نه.»
سعد: «ميتوانم نيمي از آن را وصيّت کنم؟»
پيامبر: «نه.»
سعد: «ميتوانم يک سوم را وصيّت کنم؟»
پيامبر: «آري، يک سوم زياد است.»
«اي رسول خدا، آيا من در سرزميني که از آن هجرت کردهام، خواهم مرد؟»