431
حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر

پيامبر: «دعا مي‏کنم که خداوند تو را رفعت دهد تا برخي مردم را به‏وسيله تو عذاب دهد و برخي ديگر را به دست تو سود رساند.»
«اي عمرو بن القاري، اگر سعد پس از من درگذشت، او را در جهت راه مدينه به خاک بسپاريد» و با دستش به آنجا اشاره کرد.۱
جزئيّات مشروح در مقدمه نشان مي‏دهد که ظاهراً ماجرا در زمان فتح مکّه رخ داده است. به نظر مي‏رسد اين نسخه محصول تفصيلاتي بيشتر از آن‏چه تاکنون ديده‏ايم، باشد، هر چند از اين رهگذر به متني منسجم‏تر نيانجاميده است. پنج بخش متن، از جمله بند ۱۷ ه ـ عنصر تازه‏اي که به دست عمرو بن القاري افزوده شده۲ ـ به طور سرسري و در قالبي کشکولي به هم متصل شده‏اند. بند ۱۷ ج بدون درنظر گرفتن پيوند آن با دعاي حضرت محمّد صلي الله عليه و آله اضافه شده است، زيرا اولويّت با مسئلة وصيّت است. در بند ۱۷ ب تفسيري نو از پرسش دربار? وصيّت طرح مي‏شود. انگيزة سعد اين است که مي‏خواهد در شرايط کلاله وصيّت کند،۳ اين اصطلاح قرآني مبهم است، امّا معناي رايج و مقبول آن دالّ بر شرايطي است که فرد متوفّي نه خلفي دارد نه سلفي (لا ولد و لا والد). با اين حساب، اين چهارمين انگيزه طرح شده براي اين ماجراست. يک انگيزه آن بود که سعد ثروت فراواني داشت، ديگر آن‏که او فقط يک دختر داشت، سديگر آن‏که وارثانش متموّل بودند و اکنون اين است که او وارث بلافصل ندارد. شايد نسخه‏هايي که به «يک دختر» اشاره دارند و نسخة «کلالة» در واقع به تفسيري واحد از مسئله دلالت دارند، چرا که بنا بر اجماع، اگر فرد متوفّي تنها يک دختر داشته باشد، باز هم کلاله است، زيرا در اين حالت

1.. ابن‌حنبل، ج ۴، ص ۶۰.

2.. اين راوي به روشني شناخته شده نيست. گفته شده تنها يکي از صحابه به نام سعد بن عُبيد به نسبت القاري شهرت داشته است (ابن‌سعد، ج ۲، ص ۶۰۰)؛ بنابراين ظاهراً اسناد اين حديث اشکال دارد.

3.. نساء، ۱۲، ۱۷۶.


حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
430

نمي‏شود، امّا از سوي ديگر، يکي از راويان حتي زحمت اصلاح ناهماهنگي‏هاي [فاحش[ مانند تغيير قالب از سوم شخص به اوّل شخص را به خود نداده است. به علاوه، پرسش سعد از اين‏که آيا مي‏تواند همة دارايي‏اش را وصيّت کند، موقعيّت نسخه‏هاي ۵، ۷ و ۸ را تداعي مي‏کند که در آن‏ها به دختر سعد اشاره‏اي نشده است. براي رعايت سازگاري هنگامي‏که به دختر سعد، به عنوان ورثه اشاره مي‏شود، ارثية مورد بحث بايد کمتر از کل دارايي باشد. نسخة ۹ هم اين ناسازگاري را در خود داشت.
محاورة پرسش و پاسخ‏گونه تقريباً همان محاورة نسخة ۷ است که آن نيز از وکيع نقل شده است. نسخة ۱۶ عناصر اضافي مختلف را دوباره بدون هيچ غرض روشني جز نقل هر آن‏چه در اين باب گفته شده، افزوده است.

۱۷. عبداللّه‏، ابن‌حنبل، عفّان، وُهَيب، عبداللّه‏ بن عثمان بن خُثَيم، عمرو بن القاري، پدرش، پدربزرگش، عمرو بن القاري.
رسول خدا صلي الله عليه و آله وارد شد و هنگام عزيمت به حُنَين، سعد را که بيمار بود، جا گذاشت. وقتي از جِعرانه و زيارت اماکن مقدسه بازگشت، به ديدار او رفت، در حالي‏که سعد رنجور و نزار بود. سعد: «اي رسول خدا، من ثروتي دارم و پدر و مادر و فرزندي ندارم که وارثم باشد (أورِثُ کلالَه). آيا مي‏توانم همه دارايي‏ام را وصيّت کنم يا همه را صدقه دهم؟»
پيامبر: «نه.»
سعد: «مي‏توانم دو سوم آن را وصيّت کنم؟»
پيامبر: «نه.»
سعد: «مي‏توانم نيمي از آن را وصيّت کنم؟»
پيامبر: «نه.»
سعد: «مي‏توانم يک سوم را وصيّت کنم؟»
پيامبر: «آري، يک سوم زياد است.»
«اي رسول خدا، آيا من در سرزميني که از آن هجرت کرده‏ام، خواهم مرد؟»

  • نام منبع :
    حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
    سایر پدیدآورندگان :
    مرتضي كريمي نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4444
صفحه از 534
پرینت  ارسال به