را همپاية [حج مکّه] قرار دهد،۱ و بدين وسيله از عبدالملک در نزاع او با عبداللّه بن زبير که بر اماکن مقدس مکّه تسلط داشت، حمايت کند.۲ البته اين بدگماني نسبت به يکي از برجستهترين راويان در سياقِ زمانبندي تاريخي البته پذيرفته نيست. مخالفت عبداللّه با خليفه در سالهاي ۶۴ تا ۷۳ هجري رخ داد. زُهري که در سال ۵۱ (و شايد پس از آن) متولد شده است، در آن زمان جوان بود و به عنوان راوي حديث شناخته نبود. به علاوه، مسئلة جعل حديث قابل طرح نيست، چون منبع زهري، سعيد بن مسيَّب (متوفاي ۹۴ ق)، در آن زمان هنوز زنده بود و نميتوانست سوء استفاده از نام خود را ناديده بگيرد. و سر آخر، زُهري تنها کسي نبود که اين حديث را از سعيد نقل کرده بود.
۵. حتي احاديث جعلي پيشتر از آنچه معمولاً تصور ميشود، ساخته شدهاند. از اينرو، فيالمثل گمان ميرفت حديث بَروَع بنت واشق۳ درباره مهرية زني که شوهرش پيش از زفاف درگذشته باشد، ساختة متکلّمان دورههاي بعد باشد، زيرا حتي شافعي حق مهريه براي چنين زني را به کل رد ميکرد. اکنون با توجه به آنچه درباره گردآورندگان بزرگ حديث در سدة سوم و اصول نقدي که به کار بستهاند ميدانيم، کاملاً غيرممکن است که اين جعليّات متأخّر توانسته باشد آنان را گمراه کند. اينکه گاه گفته ميشود حديث يافت شده در جوامع حديثي رسمي را ميتوان از جعليّات سدة سوم دانست، ناشي از خلط ناوارد خاستگاه حديث با تاريخ تثبيت نوشتاري آن است. در حديث حاضر پيش از هر چيز، شواهد بيروني حاکي از عمر طولانيتر آنند. نه تنها نَظّام معتزلي (متوفاي بين سالهاي ۲۲۰ تا ۲۲۸ ق) آن را در رسالة جدلياش عليه اهل حديث يادآوري ميکند،۴ بلکه شافعي نيز از وجود آن آگاه بود.۵ درواقع، شافعي حق داشت در صحت آن ترديد کند، چنان که مُسْلِم و بخاري آن را تأييد نکردند.
1.. براي ارجاعات، نگاه کنيد به:
Wensinck, Concordance et Indices de la Tradition Musulmne, II, p. ۲۳۴b.
2.. Goldziher, op. cit., II, p. ۳۵ [English trans. Muslim Studies (London, ۱۹۷۱), II, p. ۴۴].
3.. ترمذي، نکاح، باب ۴۴؛ ابوداوود، نکاح، باب ۳۱؛ نسائي، نکاح، باب ۶۸.
4.. ابنقتيبة، تأويل مختلف الحديث (قاهره، ۱۳۲۶)، ص ۲۵.
5.. کتاب الأمّ، ج ۵، ص ۶۱.