103
حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر

حديث‏گرايي در نبرد با معتزليان شفافتر از پيش اصول خود را بسط داد و مصرّانه در مقابل منتقدانش به دفاع از خصلت تجويزي سنّت براي مسلمانان پرداخت؛ با اين حال حتّي در اوج پيروزي، به هيچ روي اعتبار سبک‌هايي از زندگي را که در سنّت تأييد نمي‌شدند، انکار نکرد. حديث‏گرايي به حوزة وسيع‌تر آموزش رسمي، که موضوع اصلي آن نحو و وابسته نزديکش فن شعر بود، دست‌اندازي نکرد. دانش‌هاي ادبيات عرب مستقل از علوم ديني شکوفا شدند. بي‌ترديد مطالعة قرآن زمينه‌اي بود که نحويان و محدّثان در آن با هم مواجه شدند؛ هرچند دامنة کار آنان به روشني از يکديگر متمايز بود. اغلب نحويان به علم حديث بي‌اعتنا و حتي از آن متنفر بودند. به نظر ابراهيم حَربي (متوفاي ۲۸۵ ق) همه نحويان بصري، به جز چهار نفر زير که پايبند به سنّت بودند، نظرياتي بدعت‏آميز ابراز مي‏داشتند:۱ ابوعمرو بن العلاء، قاري مشهور قرآن و شاگردش يونس بن حبيب (حدود ۹۷ ـ ۱۸۳ ق)؛ خليل بن أحمد (حدود ۱۰۰ ـ ۱۷۰ ق) که در آغاز اباضي مذهب بود ولي أيوب سختياني (۶۵ ـ ۱۳۱ ق) او را به مذهب اهل سنّت هدايت کرد؛۲ و سرانجام أصمعي (۱۲۵ ـ ۲۱۳ ق) که مردي بسيار خداترس بود و درباره تفسير لغوي قرآن و حديث ترديد داشت.۳ او بي‌درنگ تمام عناصر شرک‏آميز را در تفسير شعر جاهلي رها کرد۴ و حتي يک‌بار نام يکي از بتان جاهلي را حذف کرد.۵ از طرفي اندکي از محدّثان به مسائل نحوي مي‏پرداختند. جامعان قديم‏تر حديث از بازگويي وفادارانة

1.. خطيب، تاريخ بغداد، ج ۱۰، ص ۴۱۸ و جاهاي ديگر.

2.. ابن‌حجر، تهذيب التهذيب، ج ۳، ص ۱۶۳.

3.. ابن‌قتيبة، معارف، ص ۲۷۰ (چاپ وُستنفلد)؛ سيرافي، أخبار النحويين البصريين، ص ۶۰ و بعد (کرِنکُف)؛ خطيب، تاريخ بغداد، ج ۱۰، ص ۴۱۸؛ ابن‌خلِّکان، وفيات (بولاق، ۱۲۹۹)، ج ۱، ص ۵۱۷.

4.. مُبَرّد، کامل، ص ۴۴۹، ۷۵۴.

5.. نگاه کنيد به عبارت ولهاوزن راجع به زهير در: Reste arab. Heidentums (Berlin, ۱۸۸۷), p. ۸۲, on Zuhair, ۱۴, ۶ (Ahlwardt). نيز يادداشت گلدتسيهر راجع به حُتيئة و نابغة در: ZDMG, (۴۶), p. ۲۰۶ on Hutai’a, ۷, ۱۳, and NAbigha, ۲۳, ۶ (Ahlwardt).


حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
102

را هم‌پاية [حج مکّه] قرار دهد،۱ و بدين وسيله از عبدالملک در نزاع او با عبداللّه‏ بن زبير که بر اماکن مقدس مکّه تسلط داشت، حمايت کند.۲ البته اين بدگماني نسبت به يکي از برجسته‏ترين راويان در سياقِ زمان‌بندي تاريخي البته پذيرفته نيست. مخالفت عبداللّه‏ با خليفه در سال‌هاي ۶۴ تا ۷۳ هجري رخ داد. زُهري که در سال ۵۱ (و شايد پس از آن) متولد شده است، در آن زمان جوان بود و به عنوان راوي حديث شناخته نبود. به علاوه، مسئلة جعل حديث قابل طرح نيست، چون منبع زهري، سعيد بن مسيَّب (متوفاي ۹۴ ق)، در آن زمان هنوز زنده بود و نمي‏توانست سوء استفاده از نام خود را ناديده بگيرد. و سر آخر، زُهري تنها کسي نبود که اين حديث را از سعيد نقل کرده بود.

۵. حتي احاديث جعلي پيشتر از آنچه معمولاً تصور مي‏شود، ساخته شده‏اند. از اين‌رو، في‏المثل گمان مي‏رفت حديث بَروَع بنت واشق۳ درباره مهرية زني که شوهرش پيش از زفاف درگذشته باشد، ساختة متکلّمان دوره‏هاي بعد باشد، زيرا حتي شافعي حق مهريه براي چنين زني را به کل رد مي‏کرد. اکنون با توجه به آنچه درباره گردآورندگان بزرگ حديث در سدة سوم و اصول نقدي که به کار بسته‏اند مي‌دانيم، کاملاً غيرممکن است که اين جعليّات متأخّر توانسته باشد آنان را گمراه کند. اين‌که گاه گفته مي‏شود حديث يافت شده در جوامع حديثي رسمي را مي‏توان از جعليّات سدة سوم دانست، ناشي از خلط ناوارد خاستگاه حديث با تاريخ تثبيت نوشتاري آن است. در حديث حاضر پيش از هر چيز، شواهد بيروني حاکي از عمر طولاني‏تر آنند. نه تنها نَظّام معتزلي (متوفاي بين سال‌هاي ۲۲۰ تا ۲۲۸ ق) آن را در رسالة جدلي‌اش عليه اهل حديث يادآوري مي‏کند،۴ بلکه شافعي نيز از وجود آن آگاه بود.۵ درواقع، شافعي حق داشت در صحت آن ترديد کند، چنان که مُسْلِم و بخاري آن را تأييد نکردند.

1.. براي ارجاعات، نگاه کنيد به: Wensinck, Concordance et Indices de la Tradition Musulmne, II, p. ۲۳۴b.

2.. Goldziher, op. cit., II, p. ۳۵ [English trans. Muslim Studies (London, ۱۹۷۱), II, p. ۴۴].

3.. ترمذي، نکاح، باب ۴۴؛ ابوداوود، نکاح، باب ۳۱؛ نسائي، نکاح، باب ۶۸.

4.. ابن‌قتيبة، تأويل مختلف الحديث (قاهره، ۱۳۲۶)، ص ۲۵.

5.. کتاب الأمّ، ج ۵، ص ۶۱.

  • نام منبع :
    حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
    سایر پدیدآورندگان :
    مرتضي كريمي نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4432
صفحه از 534
پرینت  ارسال به