کافی نیست.
ب) میان فرآیند و برآیند معرفت، هیچ رابطه سببی (چه ناقص و چه تام) در کار نیست و کسب مقدمات معرفت تنها زمینهساز اعطای حکیمانه معرفت از سوی خداوند متعال است.
ناگفته نماند این دو فرضیه محتمل، در رابطه میان فرآیند و برآیند معرفت است وگرنه معرفت اضطراری (غیراختیاری) بدون سبب هم میتواند ایجاد شود.
رابطه سببی غیرحتمی
در این فرضیه، میان فرآیند و برآیند معرفت، رابطه سببی وجود دارد، اما غیرحتمی و بهعنوان جزءالعلة؛ در واقع، در این ایده معرفت اضطراری معرفتی است که اراده و انجام مقدمات تحصیل معرفت (نظر و تأمل، طلب علم و تعلیم)، علت تامه تحقق معرفت نیست؛ در نتیجه اینگونه نیست که نظر و استدلال حتماً و لاجرم به معرفت بیانجامد. علتها و ارادهای دیگر در تحقق یا عدم تحقق آن دخیل است و چون تحقق معرفت بهطور کامل به اراده و خواست انسان نیست، معرفت، اضطراری (غیراختیاری) خوانده شده است.۱
در این نظریه حصول معرفت، در واقع، صنع و فعل خداوندست، اما خداوند آن را پس از نظر و استدلال ایجاد میکند؛۲ به این معنا که نظر و استدلال علت تامه ایجاد معرفت نیست، اما بیتأثیر هم نیست. به تعبیر گزارش بغدادی: «ان المعارف