91
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

ناسازگار است، بلکه با خیل انبوهی از روایات امامیه در خصوص طلب علم و معرفت و نیز استحسان فکر و تعقل ناسازگار است.۱ خلاصه‌ سخن آن‌که گزارش اشعری در خصوص دیدگاه مؤمن طاق و حضرمی و نیز درباره این‌که جمهور امامیه به عدم تکلیف به نظر و استدلال (تعقل و خِرَدورزی) معتقد بودند، غیر قابل اعتماد و نادرست است؛ زیرا اولاً با شواهد روایی و ثانیاً با مبانی فکری و اعتقادی امامیه در پذیرش عدل و حسن و قبح عقلی ناسازگار است.

ج) تکلیفِ نخستین

از جمله مسائل مهمی که پس از بیان دیدگاه امامیه در خصوص عدم تکلیف به معرفت مطرح می‌شود و از مسائل اختلافی میان مکاتب فکری به شمار می‌آید، مسئله «تکلیفِ نخستین» است. پرسش این است که نخستین تکلیف برای انسانِ مکلّف چیست؟ چه‌بسا در ابتدا چنین به ذهن خطور کند که نخستین تکلیف انسانِ بالغ آن است که خداوند را بشناسد، اما همان‌گونه که گذشت تکلیف به معرفت در منظومه معرفتی امامیه - که مؤید به گزارش‌های روایی است، مورد وازنش قرار گرفت؛ بنابراین، تکلیف نخستین از منظر امامیان نخستین «معرفة اللّه» نیست و نمی‌تواند باشد.

به بیان دیگر، از نظرگاه امامیه، معقول نیست که معرفة اللّه یا هر معرفت دیگری نخستین تکلیف باشد و فرق نمی‌کند معرفة اللّه در مرحله برآیند یا معرفة اللّه در مرحله فرآیند (یعنی نظر و استدلالی که به معرفة اللّه می‌انجامد)؛ به این دلیل ‌که نفسِ تعلقِ «تکلیف» خود مشروط به اموری است چون: ۱) تکلیف‌کننده (مکلِّف) معلوم باشد؛ ۲) تکلیف‌کننده مُطاع باشد و جهت لزوم اطاعت از او نیز روشن

1.. نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰ـ۳۲؛ صفار، بصائرالدرجات، ج۱، ص۲ـ۶.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
90

دانسته است طلب علم و معرفت، مقدمات تحصیل معرفت به شمار می‌آید و با تحقق معرفت در مرحله برآیند و حصول، متفاوت است و احکام آنها نیز به تبع، متفاوت است. مقدمات تحصیل معرفت (فرآیند معرفت) به دلیل آن‌که در قلمرو اختیار انسان است و به تبع فعلِ خود انسان است، متعلق تکلیف قرار می‌گیرد؛ از این‌رو، طلب و تحصیل برخی علوم فریضه و واجب است، اما حصول و تحقق معرفت (برآیند معرفت) از قلمرو اختیار انسان خارج است و فعل و صنع خداوند متعال است و به تبع آن، متعلق تکلیف قرار نمی‌گیرد؛ از این‌رو، این دو حکم قابل جمع‌اند. در روایتی طولانی، امیرالمؤمنین علیه السلام به نقل از رسول اکرم صلی الله علیه و اله هم به وجوب تحصیل علم در مرحله فرآیند معرفت و هم به صنع اللّه بودن و إعطای معرفت از جانب پروردگار متعال در مرحله برآیند اشاره شده است:

عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه صلی الله علیه و اله یَقُولُ‏: طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنْ مَظَانِّهِ وَاقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ... يُلْهَمُ بهِ السُّعَدَاءُ وَيُحْرَمُهُ الأَشْقِيَاءُ، فَطُوبَى لِمَنْ لَمْ یَحْرِمْهُ اللّه مِنْهُ حَظَّه۱؛ تحصیل دانش بر هر مسلمانی واجب است، پس دانش را از جایگاه خودش تحصیل کنید و از اهلش فرا بگیرید.... به نیکبختان دانش الهام می‌شود و شوربختان از آن محروم می‌شوند.

با توجه به تفکیک حکم معرفت در مرحله فرآیند و برآیند، می‌توان گفت: ظاهر گزارش اشعری که امامیان معتقد بودند تکلیفی به نظر و قیاس نیست (وما تعبداللّه العباد بهما)، نادرست است و از خلط‌های اشعری میان معرفت در مرحله فرآیند و برآیند (حصول و تحصیل) سرچشمه می‌گیرد؛۲ زیرا نه‌تنها با مبانی معرفتی امامیه

1.. شیخ طوسی‌، الامالی، ص۴۸۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱،‌ ص۱۷۱.

2.. این خلط در عبارات بسیاری از نویسندگان دیگر هم یافت می‌شود.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23449
صفحه از 285
پرینت  ارسال به