83
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

صُنْعٌ؟ قَالَ علیه السلام: لا، قُلْتُ: لَهُمْ فِیهَا أَجْرٌ؟ قَالَ علیه السلام: نَعَمْ تَطَوَّلَ عَلَیْهِمْ بِالْمَعْرِفَةِ وَتَطَوَّلَ عَلَیْهِمْ بِالصَّوَاب.۱

بُرید بن معاویة عَنْ أَبِی عَبْدِاللّه علیه السلام قَالَ: لَیْسَ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَنْ یَعْرِفُوا وَالْخَلْقِ عَلَى اللّه أَنْ یُعَرِّفَهُمْ وَ لِلّهِ عَلَى الْخَلْقِ إِذَا عَرَّفَهُمْ أَنْ یَقْبَلُوا.۲

۰.عَنِ النَّضْرِ بْنِ قِرْوَاشٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللّه علیه السلام یَقُولُ:‏ إِنَّمَا احْتَجَّ اللّه عَلَى الْعِبَادِ بِمَا آتَاهُمْ وَعَرَّفَهُم‏.۳

با توجه به احتجاج حق تعالی بر آنچه داده و یاد داده، معلوم می‌شود که همه معارف بشری منظور نیست.«عَنْ أَبِی عَبْدِاللّه علیه السلام قَالَ: مَا حَجَبَ اللّه عِلْمَهُ عَنِ الْعِبَادِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ».۴

مضمون این روایت هم حاکی از آن است که اگر خداوند معرفت و علم را از عباد سلب کند و به آنان عطا نکند، آنان مکلّف نخواهند بود، پس معلوم می‌شود در قلمرو معارف دینی و تکلیف صحبت می‌کند و شامل همه معارف بشری نمی‌شود؛ زیرا معارف غیردینی متعلق تکلیف قرار نمی‌گیرند.

حاصل بحث آن‌که در روایات امامیه، معرفة اللّه اضطراری، با معرفت فطریِ إعطا شده در عالمی پیش از دنیا (موسوم به عالم ذر) تبیین شده است و این روایات به‌عنوان شواهدی بر صحت ادعای انگاره معرفت اضطراری خاص (معرفة اللّه فطری) امامیه در این‌جا مطرح شد. برخی مهم‌ترین ویژگی‌های معرفة اللّه فطری که در روایات امامیه بیان شده و اصحاب ائمه علیهم السلام به آن معتقد بودند به این شرح است:

1.. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۴۴؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۳۷. عبارت صحیح «ثواب» است به قرینۀ پرسش از اجر و پاداش. به نظر می‌رسد نسّاخ آن ‌را به اشتباه صواب ثبت کرده است.

2.. کلینی، الكافی، ج۱، ص۱۶۴.

3.. برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۷۶.

4.. شیخ صدوق، التوحيد، ۴۱۳؛ بحارالانوار، ج۲، ص۲۸۰.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
82

سائل از ادات و ابزار معرفت و نیز سؤال از تکلیف به کسب و عبارت «علی اللّه البیان» آشکار می‌شود که مسئله معرفة اللّه مدّ نظر بوده است.

عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: قُلْتُ لِعَبْدٍ صَالِحٍ: هَلْ فِی النَّاسِ اسْتِطَاعَةٌ یَتَعَاطَوْنَ بِهَا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ: لا إِنَّمَا هُوَ تَطَوُّلٌ مِنَ اللّه، قُلْتُ: أَ فَلَهُمْ عَلَى الْمَعْرِفَةِ ثَوَابٌ إِذَا کَانُوا لَیْسَ فِیهِمْ مَا یَتَعَاطَوْنَهُ بِمَنْزِلَةِ الرُّکُوعِ وَالسُّجُودِ الَّذِی أُمِرُوا بِهِ فَفَعَلُوهُ؟ قَالَ: لا، إِنَّمَا هُوَ تَطَوُّلٌ مِنَ اللّه عَلَیْهِمْ وَتَطَوُّلٌ بِالثَّوَاب.۱؛ صفوان گفت: به عبد صالح (حضرت موسی بن جعفر علیه السلام) گفتم: آیا در مردم توانایی هست که به معرفت برسند؟ فرمود: نه. تفضلی است از خدا. گفتم: آیا بر مردم که به معرفت دسترسی ندارند برای معرفت مانند رکوع و سجود پاداشی هست؟ فرمود: نه معرفت و پاداشِ آن، تفضلی از خدا بر آنهاست.

در این‌ روایت نیز همانند روایت پیشین قرینه استطاعت و تعلق ثواب وجود دارد که نشان می‌دهد مطلق معرفت منظور نیست، بلکه نوع خاصی از معرفت اضطراری یعنی معرفة اللّه (و به تبع آن معارف بنیادین دینی) منظور است.

۰.عَنْ عَبْدِالْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللّه علیه السلام قَالَ: لَمْ یُکَلِّفِ اللّه الْعِبَادَ الْمَعْرِفَةَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُمْ إِلَیْهَا سَبِیلاً.۲

این روایت نیز همان مفهوم روایت پیشین را بیان می‌کند. از این‌که طریقی برای دسترسی به معرفت و تکلیفی به آن نیست، آشکار می‌شود که مطلق معارف منظور نیست.

قَالَ صَفْوَانُ بْنُ یَحْیَى‏: سَأَلْتُ الرِّضَا علیه السلامعَنِ الْمَعْرِفَةِ هَلْ لِلْعِبَادِ فِیهَا

1.. برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۸۱.

2.. مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۲۲۰.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23661
صفحه از 285
پرینت  ارسال به