(صانعِ غیرمصنوع) دارد. برخی شواهد روایی انگاره مذکور در شواهد روایی ذیل آمده است: «کلُّ ما مَیّزتُموه بِاوهامِکم فى أدقِّ معانیه فهو مخلوقٌ مثلُکم، مردودٌ إلیکم»۱؛ هرچه را که در وهمهایتان (اذهانتان) در دقیقترین معانی، تشخیص دهید، پس آفریدهای مانند شماست و به شما باز میگردد. «مَا تُصُوِّرَ فِی الأَوْهَامِ فَهُوَ خِلافُه»۲؛ هرچه در وهم (ذهن) آید، غیر از اوست. «کُلُ مَا وَقَعَ فِی الوَهْمِ فَهُوَ بِخِلافِه»۳؛ هرچه در وهم واقع شود، غیر از اوست.
در تأیید نسبت انگاره معرفة اللّه فطری (اضطراری خاص) به امامیان دوران حضور، در منابع روایی امامیه دو دسته روایات وجود دارد: ۱) دسته اول روایاتیاند که به فطری بودن معرفت و ویژگیهای آن اشاره دارند؛ ۲) دسته دوم روایاتیاند که به اضطراری بودن و ویژگیهای مربوط به آن اشاره دارند.
الف) شواهد روایی معرفت فطری
دسته نخست، انبوهی از روایات هست که به فطری بودن معرفت به معنای سرشته شدن آن در سرشت انسان در عالمی موسوم به عالم ذر و ویژگیهای آن اشاره کرده است؛ به چند نمونه از آنها اشاره میشود:
۰.عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: أَصْلَحَکَ اللّه قَوْلُ اللّه عَزَّوَجَلَّ فِی کِتَابِهِ (فِطْرَتَ اللّه الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها)؟ قَالَ علیه السلام: فَطَرَهُمْ عَلَى التَّوْحِیدِ عِنْدَ الْمِیثَاقِ عَلَى مَعْرِفَتِهِ، أَنَّهُ رَبُّهُمْ. قُلْتُ: وَخَاطَبُوهُ؟ قَالَ: فَطَأْطَأَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ علیه السلام: لَولا ذَلِکَ لَمْ یَعْلَمُوا مَنْ رَبُّهُمْ وَلا مَنْ رَازِقُهُمْ.۴
1.. نک: مجلسی، مرآة العقول، ج۹، ص۲۵۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۶۶، ص۲۹۳.
2.. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۴۴.
3.. شیخ صدوق، التوحید، ص۸۰.
4.. همان، ص۳۳۰؛ برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۸۱.