79
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

(صانعِ غیرمصنوع) دارد. برخی شواهد روایی انگاره مذکور در شواهد روایی ذیل آمده است: «کلُّ ما مَیّزتُموه بِاوهامِکم فى أدقِّ معانیه فهو مخلوقٌ مثلُکم، مردودٌ إلیکم‏»۱؛ هرچه را که در وهم‌هایتان (اذهانتان) در دقیق‌ترین معانی، تشخیص دهید، پس آفریده‌ای مانند شماست و به شما باز می‌گردد. «مَا تُصُوِّرَ فِی‏ الأَوْهَامِ فَهُوَ خِلافُه»‏۲؛ هرچه در وهم (ذهن) آید، غیر از اوست. «کُلُ‏ مَا وَقَعَ‏ فِی الوَهْمِ فَهُوَ بِخِلافِه»‏۳؛ هرچه در وهم واقع شود، غیر از اوست.

در تأیید نسبت انگاره معرفة اللّه فطری (اضطراری خاص) به امامیان دوران حضور، در منابع روایی امامیه دو دسته روایات وجود دارد: ۱) دسته اول روایاتی‌اند که به فطری بودن معرفت و ویژگی‌های آن اشاره دارند؛ ۲) دسته دوم روایاتی‌اند که به اضطراری بودن و ویژگی‌های مربوط به آن اشاره دارند.

الف) شواهد روایی معرفت فطری

دسته نخست، انبوهی از روایات هست که به فطری بودن معرفت به معنای سرشته شدن آن در سرشت انسان در عالمی موسوم به عالم ذر و ویژگی‌های آن اشاره کرده است؛ به چند نمونه از آنها اشاره می‌شود:

۰.عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: أَصْلَحَکَ اللّه قَوْلُ اللّه عَزَّوَجَلَّ فِی کِتَابِهِ (فِطْرَتَ اللّه الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها)؟ قَالَ علیه السلام: فَطَرَهُمْ عَلَى التَّوْحِیدِ عِنْدَ الْمِیثَاقِ عَلَى مَعْرِفَتِهِ، أَنَّهُ رَبُّهُمْ. قُلْتُ: وَخَاطَبُوهُ؟ قَالَ: فَطَأْطَأَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ علیه السلام: لَولا ذَلِکَ لَمْ یَعْلَمُوا مَنْ رَبُّهُمْ وَلا مَنْ رَازِقُهُمْ‏.۴

1.. نک: مجلسی، مرآة العقول، ج۹، ص۲۵۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۶۶، ص۲۹۳.

2.. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۴۴.

3.. شیخ صدوق، التوحید، ص۸۰.

4.. همان، ص۳۳۰؛ برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۸۱.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
78

در این نوشتار - چنان‌که پیشتر هم گفته شد - از این نوع معرفت با عنوان «معرفت اضطراری به معنای خاص» یاد کرده‌ایم.

پر واضح است که بررسی تفصیلی معرفت فطری، خود نوشتاری مستقل و فرصتی دیگر می‌طلبد. ما در این‌جا اشاره‌ای گذرا به انگاره معرفت اضطراری فطری امامیه و راستی‌آزمایی آن بر اساس روایات به‌جا مانده در منابع امامیه خواهیم داشت. برای آن‌که معتقدیم که در بسیاری از نوشته‌ها بین دو نوع از معرفت اضطراری یاد شده، خلط شده و برخی احکام خاص و ویژه معرفت اضطراری خاص، به معرفت اضطراری عام، سرایت داده شده است، همان‌گونه که روایات مربوط به معرفت اضطراری عام با روایات مربوط به معرفت اضطراری خاص، در موارد متعددی خلط شده و یکی پنداشته شده است.

بر اساس شواهد روایی در انگاره معرفت فطری از نظرگاه امامیانِ دوران حضور (در مدرسه کوفه، در دوران فترت۱ و حتی مدرسه قم)، امکان شناخت و معرفت جزیی و شخصی به خداوند متعال (در مقابل شناخت کلی) به هیچ روی در دسترس انسان نیست؛ به دلیل آن‌که موضوع آن (خداوند متعال) از حس و فهم و وهم انسان بالاتر و فراتر بیان شده است؛ بنابراین، نه‌تنها با حواس یا نظر و تعقل نمی‌شود به شناخت و معرفت خداوند دست یافت، و نه‌تنها خداوند متعال قابل ادراک با حواس نیست، بلکه فراتر از وهم و خیال و تصور است؛ زیرا هر آنچه در وهم و فهم انسان درآید، خود مخلوق است و تفاوت ماهوی با خداوند متعال

1.. برای مثال، در دوران امام حسن عسکری علیه السلام شخصی به نام محمدبن صالح الارمنی از آیۀ شریفۀ (وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا) پرسید و حضرت در جواب فرمودند: «ثبتت المعرفة و نسوا الموقف‏ و سيذكرونه و لولا ذلك لم يدر أحدٌ من خالقه و لا من رازقه» (مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۴۹؛ حلی عاملی، مختصر بصائرالدرجات، ص۴۰۰).

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23657
صفحه از 285
پرینت  ارسال به