21
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

اندیشمندان امامی نه‌تنها با عقل‌گرایی و تفکر عقلی، و همچنین با اختیار و آزادی اراده منافاتی نداشت، بلکه ثمرات مهمی داشت که چالش‌های معرفت اکتسابی (از جمله تکلیفِ نخستین و وجه وجوب آن) را پاسخ می‌داد. برخی شیوخ متقدم معتزله به معرفت اضطراری باور داشتند، اما معرفت اضطراری آنان ویژگی‌های معرفت اضطراری امامیه را نداشت و با اصل عقل‌گرایی یا با اصل اختیار و آزادی اراده ناهمخوانی داشت، از این‌رو، قاطبه معتزلیان متأخر از آن روی برگرداندند و به معرفت اکتسابی روی آوردند. اصحاب حدیث نیز گرچه معرفت را اضطراری می‌دانستند، اما نظریه آنان مشکل مبنایی جبر و عدم تأثیر اختیار انسان در حصول معرفت را حل نمی‌کرد و همچنین به لوازم جبری بودن معرفت (مانند عدم تکلیف به معرفت و عدم استحقاق ثواب و عقاب در قبال آن) پایبند نبودند. با این حال، دیدگاه امامیان به دلیل دور افتادن از میراث کلامی در دوران فترت و رکود و به دلیل مواجهه با ادبیات کلامی رایج و غالب (معتزله)، و همچنین به خاطر مدّ نظر قرار دادن بخش دیگری از میراث روایی امامیه، با تحوّل روبه‌رو شد و معرفت اضطراری از ساحت کلام امامیه رخت بربست.

طبعاً این فرضیه کلان، فرضیه‌های فرعی‌ دیگری در درون خود دارد؛ از جمله: الف) معرفت اضطراری در اندیشه‌های نخستین اسلامی دست‌کم سه مفهوم داشته است: ۱) معرفتی که ساخته ذهن ما نیست و انسان‌ نقشی در اکتساب آن ندارد (ملاک اضطراری، عدم استطاعت و نبود ابزار آن در انسان‌هاست)؛ ۲) معرفت اضطراری یعنی معرفتی که نیازمند استدلال و فکر نیست (ملاک اضطرار، بی‌نیازی از استدلال و فکر است که چیزی قریب به بدیهی است)؛ ۳) معرفت اضطراری یعنی معرفتی که معلول تام اراده و اختیار انسان نیست (ملاک اضطراری ناکافی بودن اراده و اختیار آدمی در تحقق و عدم تحقق معرفت است و این‌که افزون بر اراده انسان، امور دیگری هم در تحقق معرفت دخیل‌اند).


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
20

اضطراری را با ادبیات رایج معتزله و با ملاک و معیار آنان می‌نگریستند، و نیز به جهت توجه به بخشی از آیات و روایات مرتبط با نظریه معرفت اکتسابی، کم‌کم دستخوش تغییر شد؛ به طوری که انگاره اضطراری بودن معارف در دوران ‌شیخ مفید و سپس سید مرتضی و شیخ طوسی، مورد انکار قرار گرفت و تنها «معرفت اکتسابی» مورد پذیرش و تأیید قرار گرفت.

بنابراین، پژوهش حاضر می‌کوشد تبیین کاملی از دیدگاه امامیان نخستین درباره معرفت اضطراری به دست دهد و ضمن مقایسه دیدگاه آنان با دیدگاه معرفت اضطراری اهل حدیث و معتزله، چگونگی و چرایی تحول و تغییر معرفت اضطراری در مدرسه بغداد را نشان دهد. در ضمن، معانی مختلف معرفت اضطراری و معیارهای متفاوت آن نیز از منظر جریان‌های فکری مختلف بررسی و تبیین خواهد‌ شد.

اما پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که معرفت اضطراری در منظومه معرفتی اندیشمندان امامیه چه معانی و مختصاتی داشت؟ و نقش آن در معرفت کلامی و نسبت آن با معرفت اکتسابی چه بود؟

پاسخ این پرسش خود به خود مستلزم بررسی پرسش‌های فرعیِ دیگری است؛ از جمله: الف) مفهوم و معنای معرفت اضطراری و ملاک و معیار آن در مقابل معرفت اکتسابی چیست؟ معرفت اضطراری در اندیشه اندیشمندان نخستین اسلامی چه نسبتی با معرفت اضطراری در منطق ارسطویی دارد؟ ب) معرفت اضطراری در دیدگاه امامیه و اهل حدیث و معتزله چه تطوراتی داشته است؟ ج) دلایل پذیرش یا وازنش نظریه معرفت اضطراری از سوی معتزلیان و امامیان متأخر چه بود؟ د) در مقام مقایسه چه نسبتی بین اندیشه امامیه، معتزله و اهل حدیث در خصوص معرفت اضطراری هست؟

فرضیه اصلی پژوهش پیش‌رو، آن است که نظریه معرفت اضطراری در میان

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23738
صفحه از 285
پرینت  ارسال به