19
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

اشاره اجمالی خواهد شد به این‌که امامیه در نظریه‌پردازی کلامی - دست‌کم در مسئله معرفت - بر دیگران (معتزله و اهل حدیث) تقدم داشته‌اند.

نظریه معرفت اضطراری ریشه در منابع اسلامی (آیات و روایات نبوی) دارد. از این‌رو، اندیشمندان نخستین امامی و اهل حدیث - که عنایت ویژه به نصوص و متون اسلامی داشتند - به اضطراری بودن معرفت اعتقاد داشتند، با این تفاوت که در منظومه معرفتی اهل حدیث به جنبه اکتسابی معرفت، کم توجهی شده و به نقش اراده و اختیار انسان در فرآیند تولید معرفت توجهی نشده، ولی در سنت کلامی امامیان نخستین، معرفت اضطراری در کنار تعقل و خِرَدورزی و نیز اختیار و تأثیر اراده انسان در کسب فرآیند معرفت مورد پذیرش قرار گرفت. از دیگر تفاوت‌های امامیه و اهل حدیث در معرفت اضطراری آن است که چون این اندیشه در روایات ‌اهل بیت علیهم السلام بروز و ظهور بیشتری داشته، امامیان به تبیین ابعاد و مصادیق و نسبت آن با معرفت اکتسابی و به بیان دیگر، نظریه‌پردازی در خصوص آن پرداختند. از این‌رو، می‌توان امامیان مدرسه کلامی کوفه را به عنوان نخستین نظریه‌پردازان اندیشه معرفت اضطراری به حساب آورد.

از آن‌جا که نظریه معرفت اکتسابی، مشکلاتی در عرصه پاسخ‌گویی به چالش‌های کلامی داشت، برخی از نخستین مشایخ معتزله همچون ابوهذیل علاف، معرفة اللّه را استثنا کرده و آن‌ را ضروری می‌دانستند. این اندیشه البته، در ادامه مورد نقد و بررسی شیوخ عقل‌گرای معتزلی قرار گرفت. با این حال در بین معتزلیان نیز در برهه‌ای از تاریخ کسانی چون جاحظ (و اصحاب المعارف)، همه معارف را اضطراری می‌دانستند، اما نظریه آنان به چندین دلیل، مورد انکار قاطبه معتزلیان پسین (از معتزله بصره، بغداد و معتزله متأخر) قرار گرفت.

در این میان، دیدگاه اندیشمندان امامیه پس از دوران حضور و در مدرسه کلامی بغداد، به دلیل دورافتادگی از میراث کلامی متکلمان کوفه و به دلیل آن‌که معرفت


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
18

و بر اساس مبانی حکمت متعالیه به شرح و تفسیر روایات معارف اضطراری پرداخته‌اند. اما ما در این تحقیق با روی‌کرد تاریخی - کلامی به مسئله معرفت از نقطه نظر اصحاب امامیه در مدرسه کوفه، قم و بغداد خواهیم پرداخت و بر اساس شواهد روایی و تاریخی به تبیین انگاره امامیان نخستین همت می‌گماریم. در ادامه، نظریه معرفت امامیه را با رقیبان فکری مطرح (اهل حدیث و معتزله) مقایسه کرده، تأثیر و تأثر احتمالی را به تماشا خواهیم نشست.

با توجه به آن‌که کلام اسلامی به طور کلی، چهار مرحله مختلف را پشت سر گذاشته است که به ترتیب عبارتند از: ۱) مرحله اصالت و استقلال؛ ۲) مرحله رقابت و اختلاط؛ ۳) مرحله ادغام و اندماج؛ ۴) مرحله احیا و تجدید.۱ پاسخِ پرسش پیش‌گفته در مراحل مختلفِ کلام اسلامی، می‌تواند متفاوت باشد. در پژوهش پیش‌رو در واقع، موضوع «معرفت اضطراری» در کلام اسلامیِ دوره نخست (دوره اصالت و استقلال)، بررسی و واکاوی خواهد شد.

از ویژگی‌های دوره نخست کلام اسلامی، ادبیات و منطق متمایز آن با علوم دیگر - از جمله فلسفه و منطق - بوده است و این‌که کلام اسلامی در این دوره از یک ادبیات مستقل عقلی در تبیین و دفاع از اندیشه‌های خویش بهره می‌گرفت که با ادبیات فلسفی و مصطلح و رایج میان فیلسوفان، فاصله داشت و این تفاوت صرفاً در نظامِ واژگانی نبود، بلکه نشان از تفاوت‌های عمیق معرفتی داشت که از دو دستگاه معنایی و معرفتی متفاوت سر بر می‌آورد.۲

بر این اساس، با بررسی مسئله معرفت در سامانه معرفتی امامیه و مقایسه آن با دستگاه فکری اهل حدیث و معتزله، خواهیم دید که نظام واژگانی کلام امامیه با نظام واژگانی فلسفه و منطق ارسطویی متفاوت بوده است! و نیز در قالب این موضوع

1.. سبحانی، «کلام امامیه؛ ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص۱۰.

2.. همان، ص۱۳.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23761
صفحه از 285
پرینت  ارسال به