و بر اساس مبانی حکمت متعالیه به شرح و تفسیر روایات معارف اضطراری پرداختهاند. اما ما در این تحقیق با رویکرد تاریخی - کلامی به مسئله معرفت از نقطه نظر اصحاب امامیه در مدرسه کوفه، قم و بغداد خواهیم پرداخت و بر اساس شواهد روایی و تاریخی به تبیین انگاره امامیان نخستین همت میگماریم. در ادامه، نظریه معرفت امامیه را با رقیبان فکری مطرح (اهل حدیث و معتزله) مقایسه کرده، تأثیر و تأثر احتمالی را به تماشا خواهیم نشست.
با توجه به آنکه کلام اسلامی به طور کلی، چهار مرحله مختلف را پشت سر گذاشته است که به ترتیب عبارتند از: ۱) مرحله اصالت و استقلال؛ ۲) مرحله رقابت و اختلاط؛ ۳) مرحله ادغام و اندماج؛ ۴) مرحله احیا و تجدید.۱ پاسخِ پرسش پیشگفته در مراحل مختلفِ کلام اسلامی، میتواند متفاوت باشد. در پژوهش پیشرو در واقع، موضوع «معرفت اضطراری» در کلام اسلامیِ دوره نخست (دوره اصالت و استقلال)، بررسی و واکاوی خواهد شد.
از ویژگیهای دوره نخست کلام اسلامی، ادبیات و منطق متمایز آن با علوم دیگر - از جمله فلسفه و منطق - بوده است و اینکه کلام اسلامی در این دوره از یک ادبیات مستقل عقلی در تبیین و دفاع از اندیشههای خویش بهره میگرفت که با ادبیات فلسفی و مصطلح و رایج میان فیلسوفان، فاصله داشت و این تفاوت صرفاً در نظامِ واژگانی نبود، بلکه نشان از تفاوتهای عمیق معرفتی داشت که از دو دستگاه معنایی و معرفتی متفاوت سر بر میآورد.۲
بر این اساس، با بررسی مسئله معرفت در سامانه معرفتی امامیه و مقایسه آن با دستگاه فکری اهل حدیث و معتزله، خواهیم دید که نظام واژگانی کلام امامیه با نظام واژگانی فلسفه و منطق ارسطویی متفاوت بوده است! و نیز در قالب این موضوع