163
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

به تبع إعطایی خواهد بود؛ چنان‌که در عبارت ابن حزم۱ بدان تصریح شده است:

۰.خداوند متعال در انسان، قوه فکر و استفاده از حواس برای استدلال را ایجاد می‌کند و در آنها به واسطه آنچه می‌بینند و باخبر می‌شوند، فهم ایجاد می‌کند... شکی نیست همه معارف اضطراری‌اند....۲

بر اساس بنیادهای فکری و اعتقادی اصحاب حدیث، گرچه معرفت، صنع اللّه و مخلوق خداوند و به تقدیر حق تعالی است، با این حال برای تحقق یا عدم تحقق معرفت، ثواب و عقاب وجود دارد؛ زیرا آنان به رغم باور به مخلوق بودن معرفت در انسان، معرفت را سمعاً تحت تکلیف می‌دانند.۳ این البته، در نظام عقیدتی حدیث‌گرایان، در دیگر افعال نیز این‌گونه است؛ یعنی اعمال و افعال انسان از قبل مقدر شده، فاعل افعال انسان خداوند بوده و اعمال انسان‌ها تحت مشیت و اراده عامه حق تعالی است، بی‌آن‌که انسان در تحقق افعالش، فاعلیت داشته باشد، ولی با این حال هم مکلّف به اعمال هستند و هم در قبال اعمال، ثواب و عقاب تعلق می‌گیرد! در مسئله معرفت نیز عین این حکم تکرار شده است. ابن حزم می‌گوید:

۰.اگر کسی بگوید: در این صورت همه معارف اضطراری‌اند و اضطراری فعل خداوند در نفوس انسان‌هاست، پس چگونه انسان‌ها به سبب فعل خداوند در خود، پاداش می‌گیرند یا عقاب می‌شوند؟! می‌گوییم: بله چیزی در عالم نیست مگر آن‌که خداوند آن‌را ایجاد کرده است که در کتاب‌های ما و در مسئله خلق افعال، برهان بر آن اقامه شده است و

1.. ابن حزم، در فقه ظاهری است و در اعتقادات هم‌مبنای اصحاب حدیث.

2.. «فیُحدِثُ اللّه تعالی لها قوة علی التفکیر و استعمال الحواس فی الاستدلال واحدث اللّه لها الفهم بما تشاهد وما تخبر به... لا شک فیه فالمعارف کلها باضطرار» (ابن حزم، الفصل فی الملل و النحل، ج۵، ص۱۰۸-۱۰۹).

3.. لالکایی، شرح اصول الاعتقاد، ج۲، ص۱۹۳ـ۱۹۴.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
162

با توجه به شهرت و وفور حدیث نقل شده از حضرت رسول صلی الله علیه و اله در منابع روایی اهل حدیث مبنی بر این‌که «ان اللّه یصنع کلَّ صانعٍ وصَنعتَه»،۱ صانع حقیقی همه اعمال و افعال را خداوند متعال می‌دانند۲ و معتقدند که عباداللّه هیچ قدرتی در خلق اعمال ندارند۳ و این شامل بحث مورد نظر ما «معرفت» نیز می‌شود؛ گرچه بدان تصریح نکرده‌اند، اما شواهدی وجود دارد که گویای آن است که آنان معرفت، فهم و عقل را اضطراری و غیراکتسابی می‌دانستند؛ برای مثال، بربهاری در شرح السنة عقل (عقل فهمنده) را إعطایی و غیراکتسابی می‌داند:

۰.عقل، مولود (مخلوق) است به هر انسان به اندازه آنچه خداوند اراده کرده است، عطا می‌شود. انسان‌ها در عقول، مانند ذرات در آسمان‌ها متفاوت می‌شوند و از هر انسانی، عمل به اندازه آنچه عقل به او عطا شده، طلب می‌شود و عقل به اکتساب نیست، بلکه فضلی‌ست از جانب خداوند متعال.۴

پیداست اگر عقل (به عنوان قوه فهم) اعطایی و اضطراری باشد، فهم و معرفت هم

1.. بخاری، خلق افعال العباد، ص۲۴؛ ابن منده، کتاب التوحید، ص۶۷؛ لالکایی، شرح اصول الاعتقاد، ج۳، ص۵۳۸، «خداوند متعال می‌آفریند همۀ سازندگان و ساخته‌شده‌ها را».

2.. طُرفه آن‌که اهل حدیث خود را اهل جبر نمی‌دانستند و مصداق جبریه را جهمیّه می‌پنداشتند؛ برای مثال، از اوزاعی در انکار اندیشۀ جبر نقل شده است: «ما اعرف للجبر اصلاً من القرآن والسنة، فاهاب ان اقول ذلک، ولکن القضاء والقدر والخلق والجبل فهذا یعرف فی القرآن والحدیث عن الرسول» (لالکایی، شرح اصول الاعتقاد، ج۴، ص۷۰۰) و اگر کسی بگوید: «ان اللّه ظالم للعباد»، کافر است (همان، ص۷۱۰). بنابراین، اصحاب حدیث به‌رغم آن‌که باور راسخ به مبانی یاد شده، داشتند، به‌ زعم خویش آن‌ را جبر نمی‌دانستند و معتقد بودند اندیشۀ جبر در کتاب و سنت، مورد تأیید نیست!

3.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۲۹۱.

4.. «والعقل مولودٌ اُعطی کل انسان من العقل ما اراد اللّه، یتفاوتون فی العقول مثل الذرات فی السموات، ویطلب من کل انسان من العمل علی قدر ما اعطاه العقل، ولیس العقل باکتساب؛ انما هو فضلٌ من اللّه تبارک وتعالی» (بربهاری، شرح السنة، ص۱۵۰).

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23735
صفحه از 285
پرینت  ارسال به