17
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

معرفت، وسوسه‌انگیز و تحریک برانگیز بوده است؛ چنان‌که حسن بن علی بن فضّال، ابو محمد حجّال (متکلم بارز) و علی بن اسباط فطحی را به بحث و مناقشه پیرامون مسئله معرفت وا می‌داشته است.۱ پیداست که حتی در دوران فترت و رکود کلام شیعی نیز گاهی مناقشاتی در مسئله معرفت میان اصحاب صورت می‌گرفته است.

مهم‌ترین علت ورود تفصیلی اصحاب امامیه در مدرسه کوفه به مسئله معرفت، وجود روایات پرشمار اهل‌بیت علیهم السلام درباره معرفت و معرفت‌شناسی بوده است و تأکید آنان بر این‌که معرفت صنع اللّه است و از قلمرو افعال انسان خارج است.۲ بر این اساس، متکلمان امامی افزون بر باور به اضطراری و غیراختیاری بودن معرفت، در سامان‌مند کردن و نظریه‌پردازیِ نظریه معرفت اضطراری کوشیدند. از این‌رو، می‌توان گفت نظریه معرفت اضطراری در میان اصحاب امامیه، در واقع، ایده‌ای اصیل و تولیدی خود آنان بوده است و به هیچ‌روی امری عاریه‌ای، وارداتی و واکنشی نبوده است.

اما چگونگی رویارویی اندیشوران امامی در طول تاریخِ تفکر شیعی با روایات اهل‌بیت علیهم السلام درباره مسئله «معرفت»، یکسان نبوده است. گروهی از آنان - مانند سید بن طاووس، استرآبادی، علامه مجلسی - با روی‌آورد حدیثی - کلامی به انبوه روایات امامیه نگریسته‌ و به شرح و تبیین روایات پرداخته‌اند. گروهی دیگر از آنان با روی‌آوردِ کلامی و بر اساس مبانی کلامیِ پذیرفته شده در مدرسه کلامی بغداد و سپس در مدارس ری و حلّه به توجیه روایاتِ معرفت پرداخته‌اند و برخی دیگر - چون ملاصدرا، فیض کاشانی و ابوالحسن شعرانی - نیز با روی‌آورد فلسفی - حدیثی

1.. «وكان يجتمع هو [الحسن بن علی بن الفضال] وأبو محمد الحجال وعلي بن أسباط، وكان الحجال يدعي الكلام و كان من أجدل الناس‌، فكان ابن فضال يغري بيني وبينه في الكلام في المعرفة‌، وكان يجيبني جواباً سديداً» (نجاشی، رجال، ص۳۵).

2.. «المعرفة صنع اللّه لیس للعباد فیها صنعٌ» (نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۳).


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
16

والحسن والحسین علیهم السلام از شیخ صدوق.۱ اما در خصوص برخی دیگر از آنها قرینه‌هایی وجود دارد که می‌توان گفت در مباحث مرتبط با معرفت‌شناسی بوده است؛ مانند کتاب النقض على أبی الهذیل فی المعرفة از ابومحمد نوبختی۲ و کتاب المعرفة از هشام بن حکم.۳ سکّاک (شاگرد هشام) نیز هم کتاب الاستطاعة و هم کتاب المعرفة۴ را نگاشته است که مرتبط با این موضوع‌اند و یا برای مثال، علی بن حسن بن محمد طاطری واقفی، که کتاب المعرفة و کتاب الفطرة داشته است.۵ از این‌که شیعیان مسئله «معرفت» را مجزّا از مسئله «فطرت» مطرح می‌کردند، احتمال داده می‌شود که مسئله معرفت غیر از مسئله معرفت فطری بوده و دامنه آن عام‌تر از معارف فطری بوده است.

با این حال، درباره عناوین «کتابٌ فی المعرفة»‌ها‌یی که اطلاق دارند و قرینه خاصی ندارند، می‌توان گفت که بسیاری از آنها در موضوع معرفت‌ به معنای مصطلح بوده‌اند؛ زیرا مسئله معرفت از مسائل حساس و مورد بحث بوده است. حتی شواهدی وجود دارد که در دوران فترتِ کلام امامیه۶ نیز بحث بر سر مسئله

1.. نجاشی، رجال، ص۳۸۹.

2.. همان، ص۶۳.

3.. همان، ص۴۳۳

4.. همان، ص۲۰۷.

5.. همان، ص۲۵۵؛ شیخ طوسی‌، فهرست، ص۱۵۶.

6.. کلام امامیه در مرحلۀ نخست (اصالت و استقلال)، افزون بر سه دوره تأسیس، نظریه‌پردازی و تدوین جامع، یک مقطع تاریخی دیگری را از سر گذرانده است که سخت در سرنوشت کلام امامیه موثر بود و از آن به «دوران فترت» یاد می‌شود. در واقع، کلام امامیه پس از سپری کردن دوران تأسیسِ نخستین در سدۀ اول و با توسعۀ نظریه‌پردازانۀ آن در سدۀ دوم در مدرسه کوفه، دچار وقفه و رکود شد و نزدیک به یک سده (۱۸۰ - ۲۸۰) تا ظهور نوبختیان در بغداد، به درازا کشید. در دورۀ رکود، هرچند شاهد حضور متکلمانی اندک در این‌جا و آن‌جا هستیم، ولی هیچ مدرسه یا سنت کلامی‌ای در امامیه وجود ندارد (نک: سبحانی، «کلام امامیه؛ ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص۲۸ـ۳۰).

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23767
صفحه از 285
پرینت  ارسال به