این داوری درست مینماید؛ زیرا زیدیه چندین حدیث از عبداللّٰه نقل کردهاند.
پیش از این به نمونهای در بزرگداشت عبداللّٰه بن جعفر بن ابیطالب اشاره شد؛ در خبری نیز ابوالجارود از عبداللّٰه بن معاویه نقل میکند که پیامبر صلی الله علیه و اله جعفر و خود را از یک شجره میداند.۱ نمیتوان بهدرستی گفت این خبر از ابوالجارود نقل شده یا آن را به او نسبت دادهاند. شاید شهرت ابوالجارود به نقل فضایل چنان بوده که اخبار فضایل شخصیتهایی که بعدها دستمایهٔ صاحبان افکار و فرَق مختلف شدند، از زبان او بازگو شده است.
از سوی دیگر نشانههایی از تأیید دولت بنیعباس نیز در روایات ابوالجارود دیده میشود؛ زیرا بنیعباس که در ابتدای تشکیل حکومت برای مخالف نشان دادن دولتشان با بنیامیه تعبیر «بنیهاشم» برای آنها رایج شده بود، سیاه میپوشیدند و قیام خود را با شعارهایی به نفع علویان آغاز کردند. ابوالجارود ضمن خبری از ابوجعفر علیه السلام لباس سیاه را برای بنیهاشم سنت و پسندیده معرفی میکند.۲
چون قیام زید در دورهٔ حکومت بنیامیه رخ داد، مذمت و بدگویی از امویان در روایات بسیاری از زیدیه به چشم میخورد و در برابر حکومت نوپای عباسیان که در ابتدا به خونخواهی هاشمیان در مقابل امویان برخاسته بودند، توجه و احترام زیدیه را برانگیخت. به نمونهای مشهور از این زیدیه، سالم بن ابیحفصه، اشاره شد. این جبههگیری و دفاع از بنیعباس که تا پیش از قیامهای سادات حسنی در زیدیه رواج داشت، منجر به صدور و رواج روایاتی ملاحمگونه در پیشبینی و تأیید قیام عباسیان شد. پس از کشتارهای خونین نفس زکیه و برادرش ابراهیم از سوی عباسیان، زیدیه رویکرد مخالفت و مبارزه با حاکم وقت را در پیش گرفتند؛ ازاینرو طبیعی است که اخبار تأیید بنیعباس را باید مربوط به نیمهٔ اول قرن دوم دانست.
در روایتی که زیدیه و از جمله صبّاح بن یحیی مزنی آن را نقل کردهاند، عبداللّٰه بن مسعود میگوید: «ما اطراف رسول خدا صلی الله علیه و اله بودیم که گروهی از جوانان بنیهاشم