65
مهار خشم

... و خلقت بدن انسان را کامل فرمود؛ به طوری که از جانب تلخی(طبع تلخی)، خشم، نادانی، شیطنت، فخرفروشی، سرپیچی و عجله‌کردن را با انسان همراه نمود.
.. .

ب _ خشم، خصلت ارثی

بعضی روایات با معرفی خشم ثابت می‌کند که خلق و خوی بعضی از افراد، استعداد بیشتری برای خشمگین‌شدن دارد. از جمله روایت امام صادق علیه السلام در کافی به اصالت ژنتیکی هر فردی در این صفت تصریح می‌کند:
إِن شِئتَ أَن تُکرَمَ فَلِن وَ إِن شِئتَ أَن تُهَانَ فَاخشُن وَ مَن کرُمَ أَصلُهُ لانَ قَلبُهُ وَ مَن خَشُنَ عُنصُرُهُ غَلُظَ کبِدُهُ۱
اگر می‌خواهی مورد اکرام واقع ‌شوی، نرم‌خو باش و اگر می‌خواهی مورد اهانت قرار گیری، خشن باش. هر کس اصالتاً بزرگوار باشد، قلبش مهربان است و هر کس وجودش خشن باشد، جگرش پرکینه است.
همانطور که ملاحظه می‌شود در این روایات، از تعابیری، چون اصل و قلب و عنصر و کبد استفاده شده است که می‌تواند، بر نژاد، ژنتیک و عوامل زیستی انسان دلالت داشته باشد و بعد «عنصر» که «وجود» معنا کردیم، همان صفات نسبتاً ثابت ظاهری هر کس است و می‌توان از آن به شخصیت تعبیر نمود و از کبد یاد نشده که عضوی ارگانیکی می‌باشد و محتمل است، بر ترکیب ‌خونی افراد اشاره کند. بر این اساس، می‌توان به این نکته اذعان کرد که براساس روایات و به احتمال قوی، پرخاشگری از

1.الكافی، ج‌۱، ص‌۲۷.


مهار خشم
64

نه تنها شجاعت نیست؛ بلکه صفت مقابل آن است. همچنین تفریط در قوه غضبیه به سستی و خمود تعبیر می‌شود.
در نتیجه، اگر در رفتار کسی پرخاش یا غضب مشاهده نشود، به معنی این نیست که هیجان خشم ندارد؛ بلکه به عللی، مثل کنترل ارادی یا غیرارادی، مانند شخصیت یا تربیت و تبعیت از الگوی خاص اخلاقی و ... از بروز آن جلوگیری شده است؛ زیرا انسان به طبع ذاتی خود، باید هیجان خشم را دارا باشد. برخی از روایات، به ذاتی ‌بودن حالت خشم اشاره دارند؛ مانند روایت امام صادق علیه السلام:
سِتَّةُ أَشیاءَ لَیسَ لِلعِبَادِ فِیهَا صُنعٌ المَعرِفَةُ وَالجَهلُ وَالرِّضَا وَالغَضَبُ وَالنَّومُ وَ الیقَظَةُ.۱
بندگان در شش چیز، اختیاری ندارند: معرفت، نادانی، خشنودی، خشم، خواب و بیداری.
تعبیر لیس للعباد فیها صنع می‌تواند بدین معنا باشد که ریشه‌کن ‌شدن این صفت ممکن نیست و ای بسا ضرورت‌ وجودی حکمت‌آمیزی هم داشته باشد؛ یعنی اصل وجودش لغو نیست. بدون غضب و فواید مثبت آن، مانند دفاع از خود، پرهیز از خطرها، مقابله با جنبه‌های افراطی برخی صفات، مانند شهوت و حتی مقابله خشم با خود خشم (چنانکه خواهیم گفت) و ... سیستم روانی و جسم انسان تهدید می‌شد.
بر اساس روایات متعددی (که بحث طبایع اربعه را مطرح می‌کنند) استفاده می‌شود که برخی صفات از جمله خشم، لازمه طبیعت انسان و (خشم یا غضب) یکی از آثار طبع صفراء (تلخی) از طبایع اربعه است. در بحار الانوار روایت نسبتاً بلندی است که امام باقر علیه السلام از امیرمؤمنان علیه السلام نقل می‌فرماید که ضمن بیان کیفیت پیدایش خلقت انسان و طبیعت، ذاتی‌بودن خشم برای همه انسان‌ها را اثبات می‌کند:
... وَ کمُلَ البَدَنُ ...وَ لَزِمَهُ مِن نَاحِیةِ المِرَّةِ الغَضَبُ وَ السَّفَهُ وَ الشَّیطَنَةُ وَ التَّجَبُّرُ وَ التَّمَرُّدُ وَ العَجَلَةُ۲

1.بحار الأنوار، ج‌۵، ص‌۲۲۱.

2. «... . ثُمَّ أَمَرَ المَلائِكَةَ الأَربَعَةَ الشَّمَالَ وَ الجَنُوبَ وَ الصَّبَا وَ الدَّبُورَ أَن یجُولُوا عَلَی هَذِهِ السُّلالَةِ الطِّینِ فَأَبدَوهَا وَ أَنشَئُوهَا ثُمَّ أَبرَوهَا وَ جَزُّوهَا وَ فَصَّلُوهَا وَ أَجرَوا فِیهَا الطَّبَائِعَ الأَربَعَةَ الرِّیحَ وَ الدَّمَ وَ المِرَّةَ وَ البَلغَمَ فَجَالَتِ المَلائِكَةُ عَلَیهَا وَ هِی الشَّمَالُ وَ الجَنُوبُ وَ الصَّبَا وَ الدَّبُورُ وَ أَجرَوا فِیهَا الطَّبَائِعَ الأَربَعَةَ فَالرِّیحُ مِنَ الطَّبَائِعِ الأَربَعَةِ مِنَ البَدَنِ مِن نَاحِیةِ الشَّمَالِ وَ البَلغَمُ فِی الطَّبَائِعِ الأَربَعَةِ مِن نَاحِیةِ الصَّبَا وَ المِرَّةُ فِی الطَّبَائِعِ الأَربَعَةِ مِن نَاحِیةِ الدَّبُورِ وَ الدَّمُ فِی الطَّبَائِعِ الأَربَعَةِ مِن نَاحِیةِ الجَنُوبِ قَالَ فَاستَقَلَّتِ النَّسَمَةُ وَ كَمُلَ البَدَنُ فَلَزِمَهُ مِن نَاحِیةِ الرِّیحِ حُبُّ النِّسَاءِ وَ طُولُ الأَمَلِ وَ الحِرصُ وَ لَزِمَهُ مِن نَاحِیةِ البَلغَمِ حُبُّ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ البِرِّ وَ الحِلمُ وَ الرِّفقُ وَ لَزِمَهُ مِن نَاحِیةِ المِرَّةِ الغَضَبُ وَ السَّفَهُ وَ الشَّیطَنَةُ وَ التَّجَبُّرُ وَ التَّمَرُّدُ وَ العَجَلَةُ وَ لَزِمَهُ مِن نَاحِیةِ الدَّمِ حُبُّ النِّسَاءِ وَ اللَّذَّاتِ وَ رُكُوبُ المَحَارِمِ وَ الشَّهَوَاتِ قَالَ أَبُوجَعفَرٍ علیه السلام وَجَدنَا هَذَا فِی كِتَابِ أَمِیرِ المُؤمِنِینَ علیه السلام
‏. بحار الأنوار، ج‌۱۱، ص‌۱۰۵.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35469
صفحه از 299
پرینت  ارسال به