25
مهار خشم

هرگز، هرگز، بهترین چیز از دنیایت که به آن می‌رسی، کامل‌کردن لذت و تخلیه‌ نمودن خشم نباشد؛ ولیکن [هدف تو] برپاداشتن حق و نابود کردن باطل باشد.
بنابراین غیظ مثل سخط ممکن است، به حالت شدیدتری از غضب اطلاق شود. این نکته مورد تأیید مفسران و شارحان مشهور قرآن است.۱ نظر صاحب التهذیب نیز، موافق این مطلب است و غیظ را بر غضب الشدید یا به عبارتی اشد الحنق، اطلاق کرده‌اند. الحنق نیز، یکی از معانی غضب است:
الغَیظُ: الغَضَبُ المحیطُ بالکبد و هو أشدّ الحَنَق، و هو مصدر من غاظَهُ الأمر من باب سار. ... و لا یکون الغَیظ إلّابوصول مکروهٍ إلی المُغتاظ.۲
فرمایش علامه رحمة الله علیه در ذیل آیه زیر نیز در تأیید صاحب مجمع ‌البحرین بوده، و نظریه مفردات راغب، مبنی بر بودن به همان حالت هیجانی اولیه و نیز، تقدم غیظ بر غضب است، این مطلب را از تعبیر علامه به تمهید می‌توان استفاده نمود:
(إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرذِمَةٌ قَلِیلُونَ وَ إِنَّهُم لَنَا لَغَائِظُونَ) ۳.
غائظ آن است که شخص را به خشم آورد. این سخن فرعون است که درباره موسی علیه السلام و بنی‏اسرائیل، به اتباع خویش گفت. یعنی: «اینان گروهی بی‏طرف‌دار و اندک‏اند و ما را خشمگین کرده‏اند». گویا مرادش از (إِنَّهُم لَنَا لَغَائِظُونَ)
، تمهید برای انتقام بوده است.۴

بنابراین، معلوم می‌شود که غیظ، اغلب قبل از غضب و همراه با آن وجود دارد. گاهی غضب، شدید نیست و ممکن است، علائم غیظ محسوس نباشد؛ زیرا لزوماً

1.غیظ: خشم شدید، چنانكه راغب(۵۶۵ﻫ) گفته: (وَ إِذا خَلَوا عَضُّوا عَلَیكُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الغَیظِ) .
(آل‌عمران: ۱۱۹) چون به خلوت روند، از شدت خشم بر شما، سرانگشتان می‌جوند. قاموس قرآن، ج‏۵، ص‌۱۴۱.

2.مجمع ‌البحرین، ج‌۳، ص‌۳۴۸.

3.شعرا: ۵۴ و ۵۵.

4.المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۵، ص‌۲۷۷.


مهار خشم
24

«بله، لکن به دنبال دستور پروردگار می‌روم». اولی گفت: «اما من هیچ کاری انجام نمی‌دهم تا نزد پروردگار برگردم». نزد خداوند برگشت و گفت: «خدایا زمانی که به شهر رسیدم، فلان بنده‌ات را دیدم که تو را می‌خواند و سخت ناله می‌کرد». خداوند فرمود: «به دنبال کاری برو که به تو دستور دادم (و این مرد را رها کن)؛ چون این مرد، هیچگاه برای [رضایت] من، چهره‌اش از خشم متغیر نشد».۱
از بررسی موارد فوق، یعنی مواردی که غیظ، به جای غضب به کار می‌رود، به دست می‌آید که این موارد، در جایی است که غیظ به جهت شدتش قابل کنترل نیست و به صورت رفتارهای پرخاشگرانه بروز پیدا می‌کند و یا از بروز چنین رفتارهایی پرهیز از غیظ داده می‌شود. در خطبه‌ای از امام علی علیه السلام در نهج ‌البلاغه داریم:
قَاتَلَکمُ اللهُ لَقَد مَلأتُم قَلبِی قَیحاً وَ شَحَنتُم صَدرِی غَیظاً وَ جَرَّعتُمُونِی نُغَبَ التَّهمَامِ أَنفَاساً وَ أَفسَدتُم عَلَی رَأیی بِالعِصیانِ وَ الخِذلانِ.۲
خدا شما را بکشد، دلم از دست شما پرخون و سینه‌ام لبریز از خشم است. جرعه‌های غم و اندوه را پیاپی به من نوشاندید و با نافرمانی و دست‌ شستن از کمک و یاری، رأی و تدبیر مرا تباه و بی‌اثر ساختید.
در جای دیگر، حضرت حداکثر درجه غیظ را که همراه رفتارهای غضبناک خواهد بود، منتهای ارزشی اخلاقی مطرح می‌کنند، ضمن اینکه قراین خود متن نشان می‌دهد که منظور از غیظ، غیظی است که بروز پیدا کند:
لایکُونَنّ أَفضَلُ مَا نِلتَ مِن دُنیاکَ بُلُوغَ لَذَّةٍ وَ شِفاءَ غَیظٍ، وَ لیکُن إحیاءَ حَقٍّ و إِمَاتَةَ بَاطِلٍ.۳

1. إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ مَلَكَینِ إِلَى أَهلِ مَدِینَةٍ لِیقلِبَاهَا عَلَى أَهلِهَا فَلَمَّا انتَهَیا إِلَى المَدِینَةِ وَجَدَا رَجُلًا یدعُو اللهَ وَ یتَضَرَّعُ فَقَالَ أَحَدُ المَلَكَینِ لِصَاحِبِهِ أَ مَا تَرَى هَذَا الدَّاعِی فَقَالَ قَد رَأَیتُهُ‏ وَ لَكِن‏ أَمضِی‏ لِمَا أَمَرَ بِهِ رَبِّی فَقَالَ لا وَ لَكِن لا أُحدِثُ شَیئاً حَتَّى أُرَاجِعَ رَبِّی فَعَادَ إِلَى اللهِ تَبَارَک وَ تَعَالَى فَقَالَ یا رَبِّ إِنِّی انتَهَیتُ إِلَى المَدِینَةِ فَوَجَدتُ عَبدَک فُلاناً یدعُوک وَ یتَضَرَّعُ إِلَیک فَقَالَ امضِ بِمَا أَمَرتُک بِهِ فَإِنَّ ذَا رَجُلٌ لَم یتَمَعَّر وَجهُهُ غَیظاً لِی قَطُّ.
الکافی، ج‌۵، ص‌۵۸.

2.نهج ‌البلاغة، محمد دشتی، ص‌۵۲، خ‌۲۷.

3.عیون الحکم والمواعظ، ص۵۲۵، ح۹۵۶۵.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35562
صفحه از 299
پرینت  ارسال به