دینشان هشیارانه «با بلندنظری»[۱] عمل میکنند و نمادهایی را میآورند که ممکن است برخی آنها را شیعی قلمداد کنند. برای مثال گای مونوت درباره کتاب غرائب القرآن نظام الدین نیشابوری (د. ۷۲۸/۱۳۲۷) چنین اظهار داشته است.۲ نیشابوری شرحهایی بر آثار قمی و طوسی (نویسندگانی که به طور معمول شیعی قلمداد میشوند) نوشت، و در تفسیرش برخی از سخنانش دارای گرایش «شیعی» هستند (درحالیکه در دیگر اوقات او صریحا مواضع ضدشیعی دارد). همچنین تفسیر پارسیِ کاشفی (د. ۹۱۰/۱۵۰۴-۱۵۰۵) درخور توجه است که کریستین سَنْدْز او را، هم برای سنیان، و هم برای شیعیان جذاب توصیف میکند؛ به این دلیل که مواضعش را بسیار محتاطانه بیان کرده است.۳ درواقع با توجه به کاربرد و شیوع کتابهایی که در کتابشناسیها و دیگر آثار مشابه به وجودشان اذعان شده است، باید گفت جهانِ علمیِ سدههای میانه در مجموع (حداقل به صورت دورهای) به طور مقبولی بلندنظر بوده است؛ چنانکه شاهد این سخن را مثلا در آثار کتابشناختی ابنندیم و ابنطاووس (د. ۶۶۴/۱۲۶۶) مییابیم. همچنین باید به منابعِ بهکارگرفتهشده در کشف البیان ثعلبی (د. ۴۲۷/۱۰۳۵) در مکتب تفسیری نیشابور توجه کرد که شامل کارهایی میشود که آنها را جزء تفسیرهای شیعی به حساب میآورند، فارغ از دلیلی که چنین منابعی به کار او راه یافتند و به سبب آن ثعلبی هدف انتقادهای ابنتیمیه (د. ۷۲۸/۱۳۲۸) قرار گرفت.۴
این تا حدودی گویای آن است که دستکم مسلمانانِ سُنّی سدههای میانی «برچسب»های خاصی داشتهاند که با آنها یک اثر را به عنوان اثری شیعی نشانگذاری میکردهاند (و مهمترین برچسب، رویکرد آن اثر به علی[[ع]] بوده است). اما این را نیز میتوان گفت که انتشار آثار در ژانر تفسیر، چه شیعی و چه سُنّی، قطعا بسیار گسترده بوده و چنین به نظر میرسد که چنین کتابهایی به عنوان بخشی از یک ژانر واحد خوانده
1.*] catholic
2.. Guy Monnot, ‘Islam: Exégèsis coranique. I. ۲. Recherches sur le commentaire doctrinal de Nīsābūrī’, Annuaire. Résumé des conferences et de travaux, Paris, EPHE, Ve section sciences religieuses, ۰۱ (۱۹۸۲-۱۹۸۳), pp. ۳۱۷-۳۱۸.
3.. Kristin Sands, ‘On the Popularity of Husayn Vaʿiz Kashifi’s Mavāhib-i ʿAlyya: A Persian Commentary on the Qurʾān’, Iranian Studies, ۳۶ (۲۰۰۳), p. ۴۸۳.
4.. Walid Saleh, The Formation of the Classical Tafsīr Tradition (Leiden, ۲۰۰۴), pp. ۲۱۸-۲۲۰.