عمّى رسيده، عبارت: «رحمه اللَّه» را به كار برده است.۱نجاشى گر چه حسن را ثقه دانسته، افزوده است كه برخى از بزرگان شيعه،۲ بر او خرده گرفتهاند كه چرا از ضعيفانْ روايت مىكند و بر روايتهاى مرسل اعتماد مىنمايد؟۳رحمت فرستادن فخّار بر حسن، مىتواند نشانهاى از اعتماد وى بر اين راوى باشد.
چهار. سيّد على بن طاووس
سيّد بن طاووس را بايد يكى از چهرههاى علمى حلّه دانست كه شخصيت علمى وى از زاويههاى گوناگون، شايان توجّه است: روزگارى كه سيّد در آن زيسته است؛ خاندانى كه در آن پرورش يافت؛ استادانى كه در عمر خود ديده است؛ كتابخانههاى بزرگى كه در دسترس وى بوده است؛ ويژگىهاى شخصيتىِ خود وى - كه بسيار برجسته و در خور ستايش است . اين عوامل و عوامل ديگر سبب گشته است كه انديشهها و آثار به جا مانده از وى در نوع خود، توجّه دانشوران را به خود جلب كند.
پيش از اين، به هنگام سخن گفتن از شخصيت ورّام، در باره سيّد، سخن گفتيم. در اين جا به باز گفت آن مطالب نمىپردازيم. سيّد بىگمان، نمونه تمامنماى مفهوم محدّث در روزگار خود است. با آن كه با فقه، به خوبى آشنا بوده،۴واژگونه بسيارى از همروزگاران خويش، از همان آغاز، از فتوا دادن و نوشتن كتابهاى فقهى، خوددارى كرد. ۵
از استادان سيّد - كه در درس آنان حاضر شده است - ، چيز زيادى نمىدانيم. ولى به گمان بسيار، پدر سيّد و ورّام، به او دانشهايى از جمله فقه آموختهاند. نيز سيّد، خود به فراگيرى كتاب النهايه شيخ طوسى، نزد محمّد بن نما تصريح كرده است۶ تا آن جا كه خود را مسلّط بر همه مباحث فقهى و بىنياز از درس استادان يافت. با اين همه، وى بسيار هراسان بود كه مبادا از راه مسئوليتها
1.همان، ص ۳۲۹ و ۳۳۲.
2.اين نكته از واژه «أصحابنا» - كه معمولاً براى اين گونه افراد به كار مىرود - برداشت مىشود.
3.فهرست نجاشى، ص ۶۲، ش ۱۴۴.
4.كشف المحجّة، ص ۱۸۵ - ۱۸۸.
5.همان، ص ۱۶۴ - ۱۶۵؛ بحار الأنوار، ج ۱۰۴، ص ۴۲.
6.كشف المحجّة، ص ۱۸۸.