۲. توجّه به نقد لغوىِ روايت،
۳. بررسى اين كه راويان روايت، تا چه اندازه از مضمون آن سود مىبردهاند . به سخن روشنتر، توجّه به اين كه آيا راويان، انگيزهاى براى برساختن آن حديث داشتهاند يا نه .
۴. بررسى ميزان راستگويى و شايستگىِ اخلاقى راويان حديث،
۵ . توجّه به قراين تاريخى، بويژه زمان روايت و امكان صدور روايت در آن هنگام.
چند نكته
الف. سيّد فخّار در بررسى تاريخى خود در باره ايمان حضرت ابو طالب عليه السلام ، به شعرهاى ايشان در ستايش از پيامبر صلى اللّه عليه و آله ۱ و يا اشعارى كه به روشنى، نشانگر ايمان ايشان به توحيد خداوند، معاد و بنيانهاى اعتقادى اسلام است، توجّه فراوان دارد.۲ وى همچنين پشتيبانىهاى فراوان حضرت ابو طالب عليه السلام را از پيامبر صلى اللّه عليه و آله جز با فرض پذيرش ايمان وى قابل توجيه نمىداند.۳ نيز با توجّه به آوردن اظهار نظر برخى بزرگان، مانند ابو العباس مبرّد - كه حضرت ابو طالب عليه السلام را مؤمن مىدانستهاند - ،۴به نظر مىآيد كه وى در اين جا شيوه گردآورى قراين را برگزيده است.
شايد بتوان اين نكته را چونان قاعدهاى در روش ارزيابىِ گزارشهاى تاريخى از نگاه فخّار، به او نسبت داد و گفت: «از نگاه وى، در بررسى گزارشهاى تاريخى يا تحليل يك شخصيت تاريخى، بايد به قراين موجود - كه به گونهاى، بُعدى از ابعاد شخصيت او را مىنمايانند - ، توجّه كرد. از اين رو، تنها بسنده كردن به روايتهاى در باره وى (بويژه آن گاه كه تنها از سوى يك فرقه يا