نيكى هستى».۱
ابن بطريق، در اين جا تفسير رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله از اهل بيت عليهم السلام و پرسش امّ سلمه را براى فهم معناى درست «اهل بيت عليهم السلام » به كار گرفته است.
البته بهرهگيرى از اين گونه قرائن و گواهها در روش فقه الحديثى او، فراوان نيست و شايد به چند نمونه انگشتشمار، محدود باشد. لذا اين بهرهگيرىها نسبت به استفاده وى از احاديث هممضمون ديگر يا آيات قرآن يا لغت عرب، چندان مهم نخواهد بود.
ج - روايات معتبر از نگاه ابن بطريق
از آنچه در بخش پيشين آورديم، مىتوانيم دريابيم كه از نگاه ابن بطريق، اين گونه روايات معتبر و شايسته پذيرش خواهند بود:
۱. روايتهايى كه با ظاهر قرآن، سازگار و هماهنگ باشند.
۲. روايتهايى كه اجماع مسلمانان، از آنها پشتيبانى كند. ابن بطريق «تلقّى به قبول» اين گونه روايات را از واجبات قطعى مىداند؛ مانند روايات رسيده در باره نزول آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ»۲در روز غدير خم.۳
۳. با سنّت رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله ناسازگار نباشد. اين سنّت، از راه احاديث فراوان - كه موضوعى را چونان سنّت آن حضرت به ايشان نسبت مىدهند - ، قابل اثبات است.
با اين همه، بايد اذعان كرد كه اين گونه ملاكها، تنها مىتواند روايتهاى معتبر از نگاه ابن بطريق را در بخشى از روايات (مانند گستره فضائل و مناقب) به ما بشناساند؛ ولى با دو صد دريغ، بايد گفت: نمىدانيم در دانشهايى همچون فقه يا تفسير يا... ، وى چه معيارهاى ديگرى را به كار مىگرفته است؛ زيرا اين ملاكها را گر چه در گسترههاى ديگر نيز مىتوان به كار بست؛ ولى روشن است كه تنها احاديث اندكى با اين معيارهاى كلّى تطبيق مىكنند و بويژه در گستره فقه، بايد جز اين ملاكها، قرينههاى ديگرى (مانند ارزشيابى سندى و...) را نيز سراغ گرفت.
از همين جا به بحثى ديگر در آييم و بگوييم كه بر پايه آنچه آمد، بايد چنين روايتهايى را از نگاه ابن بطريق، «صحيح» به شمار آوريم، همانسان كه وى، خود در چند جا اين گونه روايات را صحيح خوانده است.۴