9
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

ديدگاه‏هاى فقيهان و محدّثان شيعه، اثرگذار بوده و برخى ابتكارات آنان (همچون تقسيم بندى چهارگانه حديث) تا روزگار ما نيز هواداران بسيار داشته است. با توجّه به نكته‏هاى ياد شده، بررسى چنين مكتبى و ارزيابى جايگاه صاحبان آن در حديث شيعه، بايسته است.

در باره اين پژوهش‏

سابقه آشنايى نگارنده با مكتب حديثى حلّه، به حدود چهار سال پيش باز مى‏گردد كه هنگام نگارش پايان‏نامه، جهت بررسى نظريّات دانشوران حلّه در باره حديث ضعيف، به ناچار بايد نگاشته‏هاى حديثى و فقهى آنان را مطالعه مى‏كرد. آن زمان به جهت محدوديت‏هاى مجال در يك پايان‏نامه دانشجويى، تنها ديدگاه پنج تن از آن بزرگان - كه وجه شخصيتى‏شان اثرگذارتر از ديگران مى‏نمود - ، مورد ارزيابى قرار گرفت.۱ در همان راستا، كتاب‏هايى همچون المعتبر محقّق حلّى، بيشتر آثار سيّد على بن طاووس، المختلف و جلد نخست از منتهى المطلب علّامه حلّى و كشف الرموز فاضل آبى را بررسى كردم. جرئت آن نيست كه اين مطالعه و بررسى را «دقيق» بخوانم؛ ولى همه تلاش خود را به كار بستم تا نكته مهمّى از قلم نيفتد. مدّتى پس از آن، طرح پژوهشى «مكتب حديثى حلّه»، توسّط نگارنده به گروه تاريخ حديث «پژوهشكده علوم و معارف حديث» ، پيشنهاد شد و به تصويب رسيد.
بارى! كار پژوهش از همان هنگام آغاز گرديد، با اين تفاوت كه محدوده منابعى كه بايد مطالعه مى‏شد، بسيار گسترش يافت؛ زيرا شمارِ دانشورانى كه بايد ديدگاه‏هاى حديثى آنان مطرح مى‏شد تا شناخت جامع و كاملى از اين مكتب به دست آيد، بسيار بيشتر از آن پنج نفر بودند كه پيش‏تر بررسى شده بود . بدين‏سان، نام و نشان پانزده تن ديگر از عالمان حوزه حلّه، گِردآورى شد تا نگاشته‏هاى آنان در نوبت مطالعه قرار گيرد. بديهى است كه در آن صورت، مطالب اين كتاب دست كم تا دو برابر حجم كنونى افزايش مى‏يافت. از اين رو، پس از برخى درنگ‏ها و تأمّل‏ها، چنين صلاح ديده شد كه شمارِ عالمانى كه انديشه‏هاى آنان بررسى مى‏شود، در همين افرادى كه نامشان در فصول آينده خواهد آمد، محدود گردد.
در طول اين مطالعات، برخى نكته‏ها نيز جلب توجّه مى‏نمود كه ضرورت پژوهش در باره حوزه حلّه را روشن‏تر مى‏نمود. براى نمونه، يك نكته آن بود كه به هر اندازه كه حوزه حلّه در تاريخ فقه و حديث شيعه نقشى مهم و اثر گذار داشته است، به همان اندازه، در باره آن اظهار نظرهاى غير واقعى ديده مى‏شد. برخى آن را دنباله مكتب بغداد دانسته‏اند؛ گروهى سيّد على بن طاووس، از برجسته‏ترين دانشوران اين مكتب را به غلو و وارد ساختن مفاهيم غلوآميز به معارف شيعى، متّهم كرده‏اند؛ كسانى بر آن رفته‏اند كه سيّد، از پيش خود دعا مى‏ساخته است و به اين بهانه، همه يا بيشتر ميراث دعايى وى را زير سؤال برده و بى‏اعتبار شمرده‏اند، بى آن كه در باره مفهوم انشاى دعا و دلايل آن و گستره به كارگيرى آن در آثار او، هيچ بررسى‏اى انجام داده باشند و... .
اين گونه مسائل، نگارنده را وا داشت كه به بررسى ارزيابى‏هاى صورت گرفته از مكتب حلّه نيز بپردازد و فصل هفتم اين نوشتار را بدان، اختصاص دهد، گر چه در لابه‏لاى فصل‏هاى ديگر نيز برخى ارزيابى‏ها، به مناسبت، نقد شده است.

1.اين پنج تن ، عبارت بودند از : ابن ادريس حلّى ، سيّد على بن طاووس ، محقّق حلّى ، فاضل آبى و علّامه حلّى.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
8

تحقيق مى‏كند، به ناچار بايد پاسخى براى اين پرسش در ذهن خود داشته باشد تا در عمل، آن را مبناى كار قرار دهد. بر همين اساس، شايد بتوان گفت كه پاسخ‏هاى اين پرسش، به تعداد دانشورانى كه در حوزه حديث‏پژوهى قلم زده يا مى‏زنند، متفاوت و چه بسا متضاد است.
با نگاهى به سير تحوّل ديدگاه‏هاى دانشوران حديث شيعه و بررسى بدون پيش‏داورى نظريه‏هاى گوناگون در اين باره تا قرن هفتم - كه دوران تحوّلات اساسى در حوزه حديث شيعه است - ، به پاسخ روشنى در اين باره خواهيم رسيد كه براى روزگار ما نيز به كار مى‏آيد و بسيار سرنوشت‏ساز و پُركاربرد است.۱ دقيقاً همين روش را در باره موضوعات فقه الحديثى يا رجالى مى‏توان به كار گرفت و نتايج آن را در فهم حديث يا اعتبارسنجى آن مشاهده كرد.
بنا بر اين به باور نگارنده، در حوزه مطالعات حديثى، پيش از آن كه در اتاقى دربسته بنشينيم و پرسشى پيش روىِ خود نهيم و به دنبال آن باشيم كه پاسخى براى آن بيابيم، بايد توجّه كنيم كه اين پرسش، احتمالاً براى گذشتگان نيز مطرح بوده و آنان نيز براى آن، پاسخ‏هايى به دست داده‏اند. ارزيابى و جرح و تعديل آن پاسخ‏ها، چه بسا ما را زودتر به هدف برساند و البته پس از آن، باز هم راه براى ابداع و ابتكار و ارائه نظريات نوين، باز خواهد بود.
گمان مى‏كنم با آنچه گذشت، نمايى كم و بيش روشن از موضوع بحث و اهميّت آن در ذهن خوانندگان گرامى، شكل گرفته باشد.

ضرورت پژوهش در باره حوزه حديثى حلّه و دانشوران آن‏

شايد كمتر آشنايى به مباحث حديثى باشد كه تا كنون نام برخى از بزرگان مكتب حلّه، همچون علّامه حلّى، ابن داوود حلّى، محقّق حلّى و... را نشنيده باشد و سخنى از آنان يا در باره ايشان، نخوانده باشد. شمارِ فراوان دانشوران حلّى و نيز حجم فراوان نگاشته‏هاى فقهى - حديثى به جا مانده از آنان، بررسى اين مكتب حديثى را ضرورى مى‏نمايانند. در كنار اينها، حوزه حلّه، داراى انديشه‏ها و جريان‏هاى حديثى منسجمى بوده است كه هر يك، مبانى حديثى ويژه خود داشته‏اند و انديشه‏هاى برخى از بزرگان اين مكتب، همچون علّامه حلّى، تا چند سده پس از آنان بر آرا و

1.صاحب اين قلم، موضوع «حديث ضعيف» را در پايان‏نامه كارشناسى ارشد خود در دانشكده علوم حديث شهر رى با عنوان «حديث ضعيف و چگونگى تعامل با آن بر پايه رويكرد قدما»، بررسى كرده است.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4638
صفحه از 375
پرینت  ارسال به