ابن حنبل) و نيز كتابهايى مانند مناقب ابن مغازلى و تفسير الثعلبى، احاديثى را در باره فضائل امير مؤمنان عليه السلام و آيات نازل شده در باره ايشان، آورده است تا بدين سان، حقّانيت ولايت امام على عليه السلام و وصايت و خلافت او را براى اهل سنّت، اثبات كند. وى در العمدة، معمولاً در پايان هر فصل و گاه پس از آوردن دستهاى از احاديث، به جمعبندى و اظهار نظر در باره احاديث آن فصل مىپردازد. در اين توضيحها، گاه براى استوارسازى مضمون احاديث، به تفسير آيات قرآن مىپردازد،۱ و گاه از احاديث ديگر نويسندگان اهل سنّت، سود مىجويد.۲
او در كتاب ديگرش خصائص الوحى المبين، تنها به بحث از آيههاى نازل شده در باره امير مؤمنان عليه السلام پرداخته است و احاديثى را - كه همه آنها از كتابهاى اهل سنّت برگرفته شده است - گزارش مىكند كه شأن نزول آيات در باره امام عليه السلام را به روشنى نشان مىدهند.
شيخ آقا بزرگ، آورده كه ابن بطريق، كتابى نيز در باره بزرگان و راويان شيعه داشته است كه ابن حجر در لسان الميزان، بخش كوتاهى از آن را - كه در باره يكى از شخصيتهاى شيعى سخن گفته - آورده است.۳ در منابع ديگر، از اين نگاشته ابن بطريق، گزارشى نديدهايم.
ابن بطريق، شاگردان چندى نيز داشته است كه بيشتر آنان، شاگردان روايت هستند و يكى از آنان، سيّد فخّار موسوى است.۴ به هر روى، اكنون براى آشنايى با انديشههاى وى، بايد آنها را از همان دو كتاب به جا مانده از وى، بر كشيد.
الف - كلّيات
ابن بطريق، گر چه در دو كتابش در باره «خبر واحد» به گونه مستقل، گفتگو نكرده است؛ ولى در يك نمونه، به اين موضوع، اشاره كرده است. وى به هنگام بررسى سخن يكى از صحابيان كه گفته بود: «رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله بدون آن كه وصيّت كند، درگذشت»، مىنويسد:
1.العمدة، ص ۱۲۲، ۱۲۶، ۱۶۴، ۱۷۱ و... .
2.همان، ص ۱۲۴، ۱۶۴ و... .
3.الذريعة، ج ۱۰، ص ۸۳ و ۱۵۹. عبارت مورد نظر در لسان الميزان (ج ۲، ص ۲۶۵)، به نقل از رجال الشيعة ى يحيى بن حسين طريقى گزارش شده است. ظاهراً در نام ابن بطريق (يحيى بن الحسن بن البطريق) در گزارش ابن حجر، تصحيف روى داده است.
4.العمدة، ص ۳۴ (مقدمه محقّقان).