درآمد
در اين فصل، انديشههاى تنى چند از ديگر دانشوران حلّى را بر مىرسيم. چينش اين دانشوران، بر اساس تقدّم زمانى است، نه الزاماً اهمّيت انديشهها و آثار آنان. همچنين يادآور شويم كه علّت حديثْ محور ناميدن اين چند تن، شباهتهاى نسبىاى است كه ميان گونه برخورد آنها با حديثْ ديده مىشود. توضيح و تبيين حديثگرايى اين دانشوران، بويژه سيّد على ابن طاووس، در فصل پنجم صورت مىبندد؛ ولى كاربرد پيشاپيش اين عنوان در اين فصل، از روى پيشداورى نبوده است؛ بلكه به جهت ضرورت، بايد عنوانى را كه به انديشههاى آنان نزديك بنمايد، براى اين فصل برمىگزيديم و عنوانى مناسبتر از «دانشوران حديثگرا» به نظر نرسيد. با اين درآمد، به سراغ بررسى انديشههاى دانشوران اين جريان مىرويم.
يك. يحيى بن حسن حلّى (ابن بطريق حلّى) (۵۲۳ - ۶۰۰ق)
ابن بطريق حلّى، دومين شخصيّت حلّى است كه آثارى از وى به دست ما رسيده است، ظاهراً ابن حجر، كهنترين شرح حال موجود در باره ابن بطريق را نوشته است. او در لسان الميزان، چنين آورده است:
وى فقه و كلام را برپايه مذهب اماميّه، نزد أخمص رازى۱آموخت. نحو و لغت و نظم و نثر را نيز