د - نقد حديث در انديشه ابن ادريس
خواست ما از نقد حديث در اين جا، رويكردى است كه در آن روايتى را بر ملاكهايى چون قرآن، دلايل قطعى، عقلى و كلامى و... عرضه مىكند و در باره چند و چون و اندازه هماهنگى آن روايت با آن ملاكها به گفتگو مىنشيند و گاه، نگاه ما به چگونگى صدور روايت را ديگرگون مىسازد.
از آن جا كه السرائر، كتابى فقهى است، نبايد چشم داشت كه نقد حديث در السرائر، چندان نمودى داشته باشد. با اين همه، ابن ادريس در نمونههاى اندكى، در باره برخى رخدادهاى مطرح شده در احاديث، ديدگاهى فراز آورده كه شايد به نقد صدور حديث، نزديك باشد.
وى آن گاه كه به بازگويى حادثه «ردّ الشمس» مىپردازد، بر آن است كه در اين حادثه، تنها نماز اوّلِ وقت گزاردن، از دست رفته بود و سپس آفتاب، به جايگاه خود در اوّل وقت نماز، باز گشت تا امام على عليه السلام نماز را در وقت فضيلت آن به جا آورد. وى سپس مىنويسد:
و جايز نيست كه كسى بر اين باور رود كه خورشيد، غروب كرد و شب، فرا رسيد و وقت عصر، كاملاً به پايان آمد و امام عليه السلام ، نماز واجب خود را به جاى نياورده بود؛ زيرا اين گونه انديشيدن، نشانه ناآگاهى از عصمت امام عليه السلام است؛ چه در اين صورت، امام عليه السلام به واجبى كه وقت آن محدود بوده است، آسيب رسانده است و كسى كه امامت امام را بشناسد و به عصمت او باور داشته باشد، چنين سخنى را بر زبان نمىآورد.۱
نقد و اصلاح
در پايان ياد كردن از انديشههاى فقه الحديثى ابن ادريس، بايسته است به بررسى يك ديدگاه بپردازيم. برخى پژوهشگران آوردهاند كه در ميان شيعه، ظاهراً ابن ادريس حلّى نخستين كسى بوده كه تركيب «فقه الحديث» را در پايان معانى و وجوه ارائه شده خود از احاديث، در كتاب بزرگ فقهىاش السرائر، به كار برده است.۲
اگر مراد ايشان، آن است كه ابن ادريس، تعبير «فقه الحديث» را در اين گونه موارد به معناى