55
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

استدلال آنهاست. در اين موارد، اگر ابن ادريس بر آن روايت خُرده سندى نمى‏گرفت، باز هم از آن رو كه آن حديث، تنها خبر واحدى بود كه دليلى مانند قرآن يا سند متواتر آن را پشتيبانى نمى‏كرد، شايسته پذيرش نبود.
بنا بر اين، در اين جا اساساً ارسال و يا اسناد، موضوعيت ندارد و گفتگو و كشمكش، بر سرِ آن است كه اين روايت، خبر واحد است و ابن ادريس نيز خبر واحد را نمى‏پذيرد. زبانِ حال اين گونه عملكردهاى ابن ادريس، آن است كه باورمندان به حجّيت خبر واحد، باز براى عمل به آن، شروطى را قرار داده‏اند كه از جمله آنها پيوسته بودن سند حديث است. بنا بر اين، خود آنها نمى‏توانند به چنين خبر مُرسلى چنگ زنند. تا چه رسد به او كه از پايه، حجّيت خبر واحد را، خواه مسند باشد يا مرسل، قبول ندارد.
دو نمونه‏اى نيز كه براى اين ديدگاه ابن ادريس نشانى داده‏اند، هر دو در نقد شيخ طوسى و اين ديدگاه اوست كه به حجّيت خبر واحد، باور داشته و در موضوعى فقهى، به دو روايت مرسل، استدلال كرده است.۱
بنا بر همه آنچه گفتيم، بنيادى‏ترين خرده‏اى كه ابن ادريس بر حديث ناسازگار با ديدگاه خود مى‏گيرد، آن است كه آن را خبر واحد مى‏داند. آن گاه در طول اين اشكال بنيادين، تلاش مى‏كند با خدشه‏هاى ديگرى مانند ارسال، از ارزش آن روايت، بيش از پيش بكاهد.

- ايشان، در باره شروط راوى از نگاه ابن ادريس، نوشته است:
يكى از شروط اعتبار حديث از نگاه ابن ادريس، عدالت راوى است و از همين جاست كه ابن ادريس، روايت‏هاى راويان سنّى و فطحى را، از آن رو كه آنان را كافر مى‏دانسته است، نمى‏پذيرد.۲
اين سخن نيز با چنين كلّيتى درست نيست؛ زيرا همه آنچه در باره ملاك پيوسته بودن سند آورديم، در اين جا نيز بر اين سخن، وارد است. نمونه‏اى كه ايشان براى اين سخن آورده، به روشنى نشان مى‏دهد كه اين گونه عملكردهاى ابن ادريس براى خدشه زدن بر استدلال شيخ طوسى رحمه اللّه به

1.ر.ك: السرائر، ج ۱، ص ۴۹۳؛ ج ۲، ص ۵۳۴ .

2.ابن إدريس الحلّى، ص ۲۳۸.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
54

۳. راويان ناشناخته‏

ابن ادريس، روايات راويانى را كه ناشناخته‏اند، نمى‏پذيرفته است. براى نمونه، در باره روايتى آورده است:
فرواه سفيان عن رجل لم يسمّه والمجهول لا يعتدّ بروايته.۱

۴. راويان امامىِ مذموم‏

از سخنى كه ابن ادريس در باره يونس بن عبد الرحمان آورده است، مى‏توان برداشت كرد كه وى، روايت‏هاى راويانِ امامى‏اى را كه نكوهيده اند،۲ شايسته پذيرش نمى‏داند. وى نوشته است:
روايات اين مرد، نزد آنان كه راويان را به خوبى مى‏شناسند، شايسته پذيرش نيست؛ زيرا امام رضا عليه السلام بسيار او را نكوهش مى‏كرد و چندين روايت در اين معنا رسيده است.۳
در پايان اين بخش، شايسته است چند نكته را يادآورى كنيم:
۱. نويسنده كتاب ابن إدريس الحلّى، به گاه بررسى انديشه‏هاى حديثى او، به جايگاه سند در انديشه ابن ادريس پرداخته و آورده است:
ابن ادريس، بر اين باور بوده است كه يكى از شروط معتبر بودن روايت، آن است كه مُسنَد (يعنى داراى سند پيوسته) باشد و از اين رو، روايت‏هاى مُرسَل را حجّت نمى‏دانسته است. بر همين پايه، وى روايت‏هاى واحدى را كه مرسل نيز بوده‏اند، از سست‏ترين خبرهاى واحد به شمار مى‏آورد.۴
اين سخن در معناى ظاهرى آن، نادرست است؛ زيرا پيش از اين روشن كرديم كه ابن ادريس، آن گاه كه بر روايتى خدشه سندى وارد مى‏سازد، از آن رو نيست كه خبر واحد را حجّت مى‏دانسته است و با وجود اين، آن روايت خاص را به جهت ارسال، كنار گذاشته است؛ بلكه عملكرد وى در چنين مواردى، جدلى و به اصطلاح براى ساكت كردن مخالفان خود و بيشتر سست كردن پايه‏هاى

1.السرائر، ج ۳، ص ۲۵۳.

2.توجّه شود كه اين تعبير را از باب گزارش ديدگاه ابن ادريس آورديم و اين، بدان معنا نيست كه نگارنده، يونس را مذموم مى‏داند يا با همه ديدگاه‏هايى كه از ابن ادريس نقل مى‏كند، موافق است .

3.السرائر، ج ۲، ص ۳۴۰.

4.ابن إدريس الحلّى، ص ۲۳۸ (با اندك تصرّف).

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5056
صفحه از 375
پرینت  ارسال به