53
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

شايسته پذيرش نمى‏داند؛ زيرا سنّى هستند.
در پايان، اين نكته را يادآورى مى‏كنيم كه برخى نويسندگان با وجود ديدگاه ابن ادريس در باره غير اماميّه، آورده‏اند كه وى در جايى از السرائر به روايت سكونى استناد كرده است. ۱ اين سخن، درست نيست و يادكرد ابن ادريس از روايت سكونى در موردى كه نشانى داده‏اند، به جهت استناد بدان نبوده است؛ بلكه از آن روست كه از نگاه وى، دلايل علم‏آورى مانند آيات قرآن و اصول مذهب، آن را تأييد مى‏كنند.

۲. راويان شيعه غير امامى‏

دسته ديگر از راويانى كه ابن ادريس به سختى بر آنان تاخته است، فَطَحيان هستند. وى بر پايه ديدگاه فقهى خود كه هر كس مذهبى جز شيعه دوازده امامى داشته باشد، كافر است، ۲ فطحيان را نيز از دين خارج مى‏شمُرَد. براى نمونه، وى در باره عمّار بن موسى ساباطى نوشته است:
و عمّار هذا فطحىّ المذهب كافر ملعون.۳
ديدگاه وى در باره خاندان فضّال نيز خواندنى است. وى در باره روايتى كه حسن بن فضّال از راويان آورده است:
و راوى أحدهما فطحىّ المذهب كافر ملعون - مع كونه مرسلاً - و هو الحسن بن فضّال و بنو فضّال كلّهم فطحيّة والحسن رأسهم فى الضلال.۴
ديدگاه وى در باره سماعة بن مهران، زرعة بن محمّد، جعفر بن سماعه و عبد اللَّه بن بكير نيز همين است.۵ وى در بيشتر اين موارد، آنان را با واژگانى مانند «كافر» يا «ملعون» ، نواخته است.

1.ابن ادريس الحلّى، ص ۲۳۵. نيز، ر.ك: السرائر، ج ۲، ص ۱۹۶.

2.ابن ادريس، گر چه در چند جا از السرائر به كفر مخالفان عقيده شيعه اشاره كرده است؛ ولى دليلى بر اين سخن، نياورده است. به نظر مى‏آيد كه اين ديدگاه، مسئله‏اى است كه بايد در دانش كلام براى آن استدلال كنند و متأسفانه نگاشته‏اى در كلام از ابن ادريس به دست نيامده است تا بدانيم دليل وى بر اين سخن چيست. به هر روى، ابن ادريس در چند جا از السرائر، اين ديدگاه را مطرح كرده است (براى مثال، ر.ك: السرائر، ج ۱، ص ۲۶۷ كه گفته است: «إذا رواها و أوردها الكفّار و مخالفو المذهب...»؛ ج ۲، ص ۶۷۵؛ ج ۳، ص ۲۹۰).

3.السرائر، ج ۱، ص ۲۶۷.

4.همان، ج ۱، ص ۴۹۵.

5.ابن إدريس الحلّى، ص ۲۳۶ - ۲۳۷.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
52

۱. راويان سنّى مذهب‏

انتساب برخى راويان به اهل سنّت، يكى از روش‏هاى ابن ادريس براى كنار نهادن حديث آنهاست. براى نمونه، با آن كه كتاب سكونى‏۱ را در دست داشته است؛ ولى از آن جا كه او را سنّى مى‏پنداشته است،۲ بر شيخ طوسى رحمه اللّه خرده مى‏گيرد كه چرا به روايتى از او عمل كرده است. و مى‏نويسد:
فإن كان شيخنا أبو جعفر عاملاً بأخبار الآحاد فلا يجوز له أن يعمل بهذه الرواية إذا سلّمنا له العمل بأخبار الآحاد تسليم جدلٍ على ما يقترحه و ذكره فى عدّته.۳
بخش پايانى سخن ابن ادريس، به ديدگاه شيخ طوسى در عدّة الاُصول اشاره دارد كه در پذيرش خبر واحد، امامى (شيعه) بودن را از شروط راوى مى‏داند.۴از همين رو، با مصادره نمودن اقوال شيخ طوسى به مطلوب خويش، بر وى خرده گرفته كه چرا به روايات سكونى عمل كرده است. آيا اين خرده‏گيرى ابن ادريس را مى‏توان پذيرفت؟ اين، پرسشى است كه در فصل «جريان‏هاى حديثى در مكتب حلّه»، بدان پاسخ خواهيم داد.۵
بارى! ابن ادريس در باره روايات نقل شده از اهل سنّت، پا را فراتر مى‏نهد. سخنى كه از وى مى‏آوريم، گر چه در باره سكونى است؛ ولى بر همه راويان سنّى راست مى‏آيد:
سكونى، عامى مذهب است و از شمار شيعيان نبوده و از نگاه شيخ طوسى رحمه اللّه «عادل نيست»، بلكه كافر است. بنا بر اين، شيخ، چگونه به روايت او اعتماد كرده است، حال آن كه وى، روايات اهل سنّت را معتبر نمى‏داند. ۶
به همين ترتيب، ابن ادريس، روايات حفص بن غياث،۷ حكم بن عتيبة۸ و وهب بن وهب‏۹ را

1.اسماعيل بن ابى زياد، معروف به سكونى، از راويان امام صادق عليه السلام است كه از ايشان، فراوان روايت كرده است. در باره وى ر.ك: معجم رجال الحديث، ج ۴، ص ۲۱ - ۲۴.

2.پس از او علّامه حلّى نيز سكونى را سنّى شمرده است (ر.ك: خلاصه الأقوال، ص ۳۱۶).

3.السرائر، ج ۳، ص ۲۸۹.

4.عدّة الاُصول، ج ۱، ص ۱۲۶: «إنّ خبر الواحد إذا كان وارداً من طريق أصحابنا القائلين بالإمامة...» .

5.ر. ك: فصل«جريان‏هاى حديثى در مكتب حلّه»، بخش: «تعامل جريان‏هاى پيش‏گفته با يكديگر».

6.السرائر، ج ۳، ص ۲۹۰. روشن است كه شيخ طوسى، سكونى را كافر (به معناى فرد خارج از اسلام) نمى‏دانسته است و ابن ادريس، ديدگاه متفرّد خود را به شيخ، نسبت داده است.

7.السرائر، ج ۱، ص ۳۰۰.

8.همان، ج ۲، ص ۴۸.

9.همان‏جا.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4727
صفحه از 375
پرینت  ارسال به