وجودى به كار گيرى اين روش در السرائر چيست؟
براى پاسخگويى همهجانبه به اين پرسشها، بايد ديدگاه برخى از دانشورانِ پس از ابن ادريس كه در باره رويكرد وى به خبرهاى واحد سخنانى دارند، بررسى شود و سپس به دستهاى از دانشوران حلّى كه سرسختانه در برابر ابن ادريس موضع گرفته و بر او فراوان خُرده گرفتهاند، اشارت شود. از اين رو، بهتر مىنمايد كه دنباله اين بحث و پاسخ گفتن به اين پرسشها را در فصل «بررسى جريانهاى حديثى مكتب حلّه» ، پى بگيريم.۱
۳. پيامدهاى انكار خبر واحد
انكار خبر واحد به وسيله ابن ادريس، به ناچار بر روش استنباط او اثر نهاده است. برخى از پژوهشگران، چهار پيامد براى اين انكار او برشمردهاند:
۱. وجود فتواهاى شاذّ.
۲. محدود شدن گستره احكام فقهى، به اين معنا كه پس از كنار نهادن خبرهاى واحد، بسيارى از احكامى كه تنها مستند آنها يك يا چند حديث بوده است، از گستره وجوب يا حرمت، خارج خواهند شد و پس از آن، بسيارى از واجبها، مباح مىشوند و مباحهاى بسيارى نيز حرام خواهند گشت.
۳. تأكيد و پافشارى دوچندان بر ديگر دلايل فقهى (مانند آيات قرآن، اجماع و عقل).
۴. بى نيازى از گفتگو در باره چگونگى جمع ميان احاديث متعارض.۲
از آن جا كه سه پيامد نخست، چندان پيوندى با مباحث حديثى ندارند، تنها به بررسى پيامد چهارم مىپردازيم. چنان كه مىدانيم، احاديث متعارض در ميان احاديث رسيده از معصومان عليهم السلام فراواناند تا آن جا كه شيخ طوسى رحمه اللّه در پيشگفتار تهذيب الأحكام، آورده است:
تقريباً نمىتوان حديثى يافت، جز آن كه در برابر آن، روايتى هست كه با آن، ناسازگار است.۳
امّا تعارض ميان خبرهاى واحد، آن گاه روى مىدهد كه هر دو سوى تعارض، به جايگاه دليل