35
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

كوتاه سخن، آن كه دانشوران اين دو شهر، هميشه با يكديگر داد و ستد علمى داشته‏اند يا دستِ كم، امكان اين ارتباط دوسويه براى آنان، فراهم بوده است . از اين رو، اين گونه نبوده است كه دانشورى الزاماً تنها در حلّه يا بغداد، فعّاليت كند و به شهرهاى ديگر، آمد و شد نداشته باشد.
مهاجرت دانشوران از بغداد - اگر بتوان آن را پذيرفت و اثبات كرد - حدّ اكثر نقش پيش برنده داشته و سبب و گسترش و رونق مكتب فقهى - حديثى حلّه شده است و هرگز، عامل بنيان‏گذار و به تعبيرى علّت موجبه نبوده است.
در اظهار نظرى ديگر، برخى بر آن رفته‏اند كه ابن ادريس، در تأسيس مركز و حوزه حديثى حلّه، نقش داشته است.۱
اين سخن نيز با چنين اطلاقى درست نيست و اساساً چه لزومى دارد كه براى برجسته ساختن شخصيت يك دانشمند، هميشه به دنبال آن باشيم كه وى را پديدآورنده يا بنيان‏گذار يك روش يا تفكّر يا مركز، معرّفى كنيم؟ چنين رويكردى، علاوه بر آن كه از نظر تاريخى خدشه‏پذير است، از نظر روش درست بحث علمى نيز نكته پسنديده‏اى به شمار نمى‏آيد.

و - حلّه، در روايات‏

شايد اين عنوان در نگاه نخست، شگفت‏آور بنمايد؛ چه از شهر حلّه در روزگار امامان، اثرى نبوده است تا از آن در احاديث، سخن به ميان آيد؛ ولى علّامه مجلسى در بحار الأنوار، روايتى را به نقل

1.ابن ادريس الحلّى، ص ۴۴.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
34

حلّه نهادند و بدين‏سان، شمار فراوانى از دانشوران، در حلّه گِرد هم آمدند و گرما و فعّاليت علمى بغداد نيز به حلّه منتقل شد.۱
امّا بايد گفت كه اين ديدگاه، درست نيست؛ زيرا:
۱. پديد آمدن و شكوفايى يك مركز علمى، آن هم در يك شهر با بنيان نهادن سازمانى ادارى يا مجموعه‏اى علمى در روزگار ما، كاملاً متفاوت است. اساساً اين تصوّر كه پس از رُخدادى، ناگهان مركزى علمى با مجموعه‏اى از دانشوران، آن هم در آن روزگاران، سر بر آورد و خود را چونان مكتبى فقهى يا حديثى بشناساند، تصوّرى نادرست است.
از اين رو، اين ديدگاه كه پس از يورش مغولان به بغداد، مكتب فقهى حلّه، بروز و ظهور يافت - صرف نظر از نادرستى آن، از جهت مقطع زمانى ادّعا شده، به خودى خود، تصوّرى نادرست است كه در باره هيچ يك از مكاتب فقهى يا حديثىِ سده‏هاى گذشته، درست نمى‏نمايد. به سخن روشن‏تر، پديد آمدن يا ركود يك مركز حديثى، يك شبه يا يك ساله انجام نمى‏گيرد؛ بلكه ريشه در عواملى دارد كه گاه سال‏ها به درازا مى‏انجامند و در پايان، سبب شكوفايى يا افول مركزى علمى مى‏شوند.
۲ . همچنان كه برخى ناقدان اين ديدگاه آوده‏اند،۲ حوزه علميه بغداد،۳ ده‏ها سال پيش از يورش مغولان، بويژه پس از آن كه شيخ طوسى رحمه اللّه از آن جا به سوى نجف كوچيد ،رو به افول نهاد و از درخشش آن، كاسته شد. پس از آن، گر چه هنوز دانشوران شيعى در بغداد حضور داشته‏اند؛ ولى دانشورى برجسته كه از آن جا برخاسته باشد يا كتاب مهم و اثرگذارى كه در آن جا نوشته شده باشد، نمى‏يابيم. از اين گذشته، مكتب حلّه نيز دستِ كم يكصد سال پيش از يورش مغولان، يعنى در نيمه‏هاى سده ششم هجرى، شكوفا بوده است و دانشوران شايان توجّهى در آن حضور داشته‏اند. براى نمونه ،ابن ادريس حلّى (۵۴۳ - ۵۹۸ ق) و برخى استادان وى مانند عربى بن مسافر ،۴ كه از بزرگان حلّه بوده‏اند، در همين روزگار مى‏زيسته‏اند.
۳ . مهاجرت دانشوران از بغداد به حلّه نيز آن چنان كه در اين ديدگاه تصوّر شده، وجود نداشته است. پيش از اين گفتيم كه دانشوران حلّه و بغداد، پيش از يورش مغولان نيز به علّت نزديكى اين دو شهر با يكديگر، داد و ستدهاى علمى فراوان داشته‏اند و پس از يورش مغولان نيز، گر چه اوضاع علمى فرهنگى - بغداد در هم ريخته و نابه‏سامان بوده است، ولى باز هم دانشمندان آن، فراوان بوده‏اند. به ديگر سخن، حوزه بغداد به يك‏باره از فعّاليت، باز نايستاد. از اين رو، اين تصوّر كه همه يا حتّى بيشتر دانشوران شيعه از آن به حلّه رفته‏اند، نادرست است. از اين گذشته در تاريخ، نام هيچ عالم مشهور شيعى را نمى‏يابيم كه پيش از يورش مغولان، مدّت درازى را در بغداد گذرانده باشد؛ ولى پس از حمله مغول به حلّه آمده، آن جا را مركز فعّاليت‏هاى علمى خود قرار داده باشد.

1.رياض المسائل، ج ۱، ص ۵۳، مقدمه به قلم محمّدمهدى آصفى.

2.ر.ك : انديشه‏هاى سياسى محقّق حلّى، ص ۷۳ .

3.نياز به يادآورى نيست كه سخن در اين جا در باره حوزه شيعى است، نه اهل سنّت.

4.در باره جايگاه علمى وى، ر.ك به: معجم رجال الحديث، ج ۱۲، ص ۱۴۹.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4988
صفحه از 375
پرینت  ارسال به