۲. پشتيبانىهاى سياسى و اجتماعى حاكمان
حمايتها و پشتيبانىهاى سياسى و اجتماعى خلفاى بنى عبّاس در واپسين سالهاى خلافت و پس از آنان، حمايتهاى حاكمان مغول و بويژه، برخى وزيران فرهيخته آنان مانند خواجه نصير، شمس الدين جوينى و ابن علقمى از دانشوران حلّه، نقش مهمّى در گسترش و استوارسازى دانش در شهر حلّه داشته است. پيش از اين به چندين نمونه از حمايتهاى مختلف، مانند تشويقهاى مالى، رفاهى و... اشاره كرديم. همه اينها در كنار فضاى سياسى نسبتاً پايدارى بود كه سيف الدوله و فرزندان وى، در حلّه، به وجود آورده بودند و در سايه اين فضاى آماده، كار تدريس و نگارش براى دانشوران حلّى تا مدّتى آسان گشت. بر روى هم، از مجموع رفتارهاى حاكمان حلّه در اين سه، سده مىتوان دريافت كه اگر آنان از دانشوران حلّه حمايتى نمىكردهاند، مانعى نيز پيش ِ روى آنان پديد نمىآوردهاند.
۳. دسترس به كتابخانههاى بزرگ بغداد و نگاشتههاى كهن
مىدانيم كه بغداد تا پيش از يورش مغول، پايتخت علمى جهان اسلام، دستِ كم در نيمه شرقى آن بود. پس از يورش مغول، گر چه تا اندازهاى از درخشش علمى اين شهر كاسته شد؛ ولى به هر روى، چرخه فعّاليتهاى علمى، نگارش كتاب، تشكيل حلقههاى درسى و... ، يكسر از حركت، باز نايستاد. وجود كتابخانههاى بزرگ در بغداد - كه هزاران هزار نسخه ارزشمند از نگاشتههاى سدههاى پيشين را در خود جاى داده بود - ، كار پژوهش و نگارش و جستجو و تدريس و نقد را براى دانشوران حلّه - كه به راحتى به اين گونه كتابخانهها دسترسى داشتند - ، آسان مىساخت. براى نمونه، سيّد ابن طاووس ، ذيل تاريخ بغداد ابن نجّار را - كه بزرگِ حديثشناسان مدرسه مستنصريّه بغداد بوده است - ، مستقيماً از وى روايت نموده و مواردى را ذكر كرده است۱ و در جاى ديگر، اجازه روايت كتابهاى ابن نجّار را از او دريافت كرده است.۲
از كتابخانه سيّد - كه به راستى گنجينهاى از نگاشتههاى كهن بوده است - ديگر چيزى نمىگوييم؛ چرا كه كُلبِرگ، در نگاشته خود به گستردگى بدان پرداخته است.۳ البته سيّد ابن