دو. تحليل صوفيانه از شهادت سيّد الشهداء عليه السلام
برخى نويسندگان، تحليل سيّد از شهادت ابا عبد اللَّه عليه السلام را صوفيانه دانستهاند.۱ سيّد مىگويد: اگر گردن نهادن به دستور سنّت و كتاب نبود كه لباس بىتابى و مصيبت بايد به تن كرد، از آن رو كه نشانههاى هدايت محو گرديد... ، ما براى آن نعمت بزرگ (شهادت امام حسين عليه السلام و يارانشان)، جامه شادى و خوشحالى به تن مىكرديم... .۲ نويسنده ياد شده با استناد به نزديكى تحليل و ديدگاه سيد با ديدگاه مولوى و عبد القادر گيلانى در باره قيام عاشورا، بر سيّد خرده مىگيرد و مىنويسد:
اين مطلب از اشكالهايى است كه بر ابن طاووس وارد است كه اگر كشته شدن امام، رهايى از زندان است، پس چرا يك مصيبت است؟! بايد همه خوشحال باشند و رسول اللَّه صلى اللّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نيز شاد باشند كه امام از زندان تن و جسم، رها شده و نزد جدّ خود رفته است.۳
نقد اين ديدگاه
امّا ايشان توجّه نفرموده است كه سيّد، هرگز بر اين باور نبوده كه روز عاشورا بايد روز شادى باشد؛ بلكه مراد سيّد، آن است كه اگر صرف نظر از دستورهاى رسيده از معصومان عليهم السلام در باره برپايىِ عزادارى بر امام حسين عليه السلام به قيام امام عليه السلام بنگريم و آن را از زاويه رابطه بنده با معبود خود بررسى كنيم، تمام صحنه عاشورا جز شادى و سرور براى امام عليه السلام نبوده است؛ امّا از آن جا كه در دستورها و روايتهاى رسيده از معصومان عليهم السلام بر مصيبتهاى جانگداز و شهادت مظلومانه امام عليه السلام و يارانش و لزوم زنده نگه داشتن ياد آن بزرگواران تأكيد شده است، ما نيز بايد بر آن شهادت جانكاه، سوگمندانه اشك بريزيم. اين ديدگاه چه اشكالى دارد؟ و اساساً آيا كسى كه مقتل مىنگارد، مىتواند معتقد باشد كه روز عاشورا روز شادى است؟ آيا اين سخن سيّد، رويه ديگرى از همان سخن قهرمان استوار عاشورا، زينب كبرى عليها السلام در مجلس قاتلان دونپايه نيست كه فرمود: «ما رأيت إلّا جميلاً». ۴ چنان مىنمايد كه ايشان به بخش نخست عبارت سيّد توجّه كرده و از آن جا