289
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

آثار النبوّة... و نسب إلى رئيس الطائفة ذلك أيضاً... .۱
همچنين ديگر ادّعاى ملّا محمّدامين استرآبادى و برخى اخباريان، آن است كه ادعاى اجماع شيخ بر عمل شيعيان به خبر واحد، تنها آن دسته از احاديث را دربرمى‏گيرد كه قرائن علم‏آورْ همراه آن باشد و ادعاى سيّد، مبنى بر اجماع شيعيان بر عدم عمل به خبر واحد هم مربوط به احاديثى است كه آن قرائن را در كنار آنها نبينيم و در هر حال، هر دو بزرگوار، خبرهاى گزارش شده در كتاب‏هاى حديثى را همراه با قرائن علم‏آور مى‏دانند و در نتيجه، ميان اين دو اجماع، هيچ تناقضى نيست.۲ از اين رو - به باور آنان - علّامه در اين نكته كه ميان ديدگاه سيّد مرتضى و شيخ طوسى، تناقض برداشت كرده، به خطا رفته است.
استرآبادى همچنين بر علّامه خرده گرفته است كه چرا به قدما و حديث‏گرايان نسبت داده است كه آنان در اصول دين، به خبر واحد بدون قرينه علم‏آور، عمل مى‏كنند؟
و اينك سخن را با بررسى اين خرده اخباريان در چند بند پى‏مى‏گيريم.
۱. اين كه استرآبادى محقّق و ابن ادريس و سيّد مرتضى رحمه اللّه را در موضوع خبر واحد هم‏ديدگاه دانسته، كاملاً نادرست است و پيش‏تر در باره آن سخن گفتيم و پس از اين نيز توضيحى در تكميل آن خواهد آمد.
۲. ديدگاه شيخ و سيّد در باره خبر واحد، دست كم در مرحله نظريّه‏پردازى، هرگز با يكديگر همسان نبوده است. پيش از اين، اندكى در باره نگاه سيّد به اين موضوع سخن گفتيم. خوانندگان براى آگاهى بيشتر از چند و چون ديدگاه‏هاى شيعيان و دگرگونى آن و بويژه جايگاه ديدگاه سيّد مرتضى در موضوع خبر واحد مى‏توانند به نوشته‏اى ديگر از نگارنده مراجعه نمايند.۳
۳. خرده‏گيرى استرآبادى و هفكران وى بر علّامه، اساساً به نوع نگاه آنها به روايت‏هاى گزارش شده در كتاب‏هاى حديثى شيعيان باز مى‏گردد.۴ از نگاه علّامه، چون روايت‏هاى آن گونه كتاب‏ها، خبر واحد بوده است، از اين رو وى عمل به خبر واحد در اصول و فروع را به قدماى

1.الفوائد المدنيّة، ص ۳۶۳. نيز، ر. ك: ص ۹۷ و ۱۳۲ به بعد؛ نيز هداية الأبرار، ص ۲۸ و ۶۶ - ۶۷.

2.همان جا. براى آگاهى بيشتر از اين دو اجماع و راه‏هاى توجيه و هماهنگ‏سازى ميان آنها، ر. ك: عدّة الاُصول، ج ۱، ص ۱۲۶؛ رسائل المرتضى، ج ۳، ص ۳۰۹؛ نظريّة السنة، ص ۱۰۸ به بعد.

3.حديث ضعيف و چگونگى تعامل با آن (پايان‏نامه)، ص ۲۱ - ۳۷.

4.الفوائد المدنيّة، ص ۱۳۶.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
288

پيروى از او، برخى از اخباريان؛۱ولى بايد دانست كه اين تقسيم‏بندى را نمى‏توان به سيّد نسبت داد؛ زيرا بر پايه آنچه در بخش انديشه‏شناسىِ سيّد آورديم، وى روايت‏هاى راويان فاسد المذهبِ ثقه را نمى‏پذيرفته است و اين بدان معناست كه از نگاه وى روايت‏هاى «موثّق»، شايان پذيرش نبوده است و هم از اين رو نمى‏توان وى را - دست كم بر پايه قرائن موجود - بنيان‏گذار اين تقسيم‏بندى دانست.۲

چهار. علّامه حلّى‏

در بخش نقدهاى مبنايى، از مهم‏ترين ارزيابى‏هاى اخباريان در باره علّامه و انديشه‏هاى حديثى وى و پيروانش سخن گفتيم. در اين جا به برخى ديگر از ارزيابى‏هاى اخباريان در باره علّامه مى‏پردازيم. صاحب الفوائد المدنيّة در بخشى از كتاب خود، در مقام خرده‏گيرى بر علّامه مى‏نگارد:
من أغلاط العلّامة الحلّى أنّه فى مقام ترويج مذهبه و الردّ على السيد الأجل المرتضى‏ والردّ على محمّد بن ادريس الحلّى والرّد على المحقق الحلّى فى مسألة العمل بخبر الواحد المظنون العدالة نَسَبَ إلى‏ جميع أصحاب الأئمّة عليهم السلام أنهم كانوا يعملون فى عقائدهم وأعمالهم بخبر الواحد المظنون العدالة الخالى عن القرائن المفيدة للقطع ومن الملعوم: أنّ فى أصحاب الأئمّة جمعاً ذكر الصادق عليه السلام فى شأنهم أنّ هولاء أمناء اللَّه فى أرضه، لولا هؤلاء لاندرست

1.الفوائد المدنيّة، ص ۱۱۸ (وى به سخن صاحب معالم خرده‏اى نگرفته است)؛ هداية الأبرار، ص ۹۶. نيز براى منابع ديگر، ر. ك: نظريّة السنة، ص ۱۷۱.

2.شايد در اين جا كسى به سخن ابن داوود در رجال خود، آن گاه كه به شرح حال سيّد احمد پرداخته است، استناد كند. ابن داوود در آن جا (ص ۴۶)، پس از ستايش بسيار از استادش مى‏نويسد: «وأكثر فوائد هذا الكتاب من إشاراته وتحقيقاته» و از آن جا كه ابن داوود، بخش نسبتاً مهمى از رجال خود را به ياد كرد اسناد تهذيبين و كتاب من لايحضر الفقيه و تقسيم آنها بر پايه بخش‏بندى چهارگانه معروف اختصاص داده است، شايد اين پندار پديد آيد كه وى اين تقسيم را نيز از استادش گرفته است. تصريح ابن داوود و عملكرد وى، شايد قرينه‏اى بر اين ديدگاه باشد؛ ولى بايد توجّه داشت كه براى اين نسبت بايد قرينه استوارترى دست و پا كرد؛ زيرا ابن داوود، روايت موثّق را «قوىّ» نيز ناميده است (ر. ك: رجال ابن داوود، ص ۵۵۷ - ۵۵۸) و اين واژه، بيانگر نوعى مقبوليت و پذيرش روايت است. از اين رو، دور مى‏نمايد كه وى بر خلاف ديدگاه استاد خود - كه روايت‏هاى فاسد المذهب‏هاى توثيق شده را نمى‏پذيرفت - به اين گونه روايات چنگ زده باشد. البته اين اندازه را ظاهراً مى‏توان به ابن داوود نسبت داد كه وى اصل موضوع «اثر گذارى اسناد و گونه‏هاى راويان در اعتبار بخشى به احاديث» را به گمان بسيار، از استادش آموخته است؛ ولى تفصيل و گسترش و پياده‏سازى جزئيات اين موضوع را يا خود ابداع كرده و يا به احتمال بيشتر از علّامه حلّى گرفته بود.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4760
صفحه از 375
پرینت  ارسال به