283
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

در اين نقطه كه روايت‏هاى كتاب‏هاى حديثى، خبرهاى واحد ظنّى‏اند، با دانشورانى همچون شيخ طوسى، اختلاف ندارد؛ بلكه اختلاف بنيادين در اين جاست كه بزرگانى چون سيّد و ابن ادريس، خبر واحد ظنّى را از نگاه شرع، غير قابل پذيرش مى‏دانند؛ ولى شيخ طوسى معتقد است كه شرع، با شرايطى، عمل به آن را جايز شمرده است. بر همين پايه، اين ادّعاى محمّدامين استرآبادى - كه ابن ادريس، نخستين كسى است كه احاديث موجود را خبر واحد پنداشته‏۱ و يا اين كه ابن ادريس، همان رويكرد شيخ طوسى رحمه اللّه را در بحث خبر واحد پذيرفته - ،۲نادرست است.
از اين نسبت‏ها شگفت‏انگيزتر آن است كه وى ديدگاه ابن ادريس و محققّ حلّى را با ديدگاه اخباريان در موضوع چگونگى عمل به خبر واحد ثقه كه همراه با قرينه نباشد، يكسان پنداشته است،۳ حال آن كه رويكرد ابن ادريس با روش اخباريان، از پايه متفاوت است و انكار اين تفاوت را چيزى جز «مكابره» نمى‏توان ناميد ورويكرد محقّق حلّى نيز با ديدگاه اخباريان و ابن ادريس، تفاوت‏هاى بنيادين دارد.۴

1.الفوائد المدنية، ص ۷۹.

2.همان، ص ۱۴۵.

3.همان، ص ۴۷۹.

4.با آنچه در فصل‏هاى انديشه‏شناسى دانشوران حلّى (فصل‏هاى دوم تا چهارم)آمد،خواننده به آسانى مى‏تواند اين تفاوت‏ها را دريابد. از اين رو، در اين جا نيازى نمى‏بينيم كه اين موضوع را به تفصيل بررسى كنيم.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
282

همانند آن در انديشه علّامه، بسيارى از روايت‏هاى فقهى را به گستره اعتبار باز مى‏گردانَد، ولى باز با حجم پُرشمار روايت‏هاى ضعيف در حوزه روايت‏هاى غير فقهى - كه جاى پياده شدن آن معيارهاى پشتيبان نيست - ، چه بايد كرد؟
ولى همچنان كه گذشت، خواست علّامه، هرگز تطبيق اين تقسيم در حوزه غير فقه نبوده است يا دست كم بسترى كه وى اين تقسيم را در آن ابداع كرده و هدفى كه او از اين تقسيم در نظر داشته، چنين نكته‏اى را اثبات نمى‏كند. از اين رو، ديگر مجال و توجيهى باقى نمى‏ماند تا برخى محققّان، موضوعاتى غير از حلال و حرام را با اين تقسيم ارزيابى كنند و براى نمونه، از ميان ۵۷۶۴ روايت در كتاب‏ها و ابواب غير فقهى بحار الأنوار، تنها ۲۸۳ روايت را «صحيح» معرفى مى‏نمايند.۱
در پايان اين بخش، شايسته است يادآور شويم كه نقدهاى بنيادين اخباريان را مى‏توان بيش از اين به گفتگو نهاد؛ امّا هم از آن رو كه آنچه آورديم، مهم‏ترين اين نقدها بود و ديدگاه ما را در باره نقدهاى ديگر نيز تا اندازه‏اى روشن مى‏سازد و هم به جهت تنگى مجال بحث، به همين اندازه بسنده مى‏كنيم.

۲. ارزيابى‏هاى جزيى‏

در نگاشته‏هاى اخباريان، گهگاه ديدگاه‏هايى را به بزرگانى از مكتب حلّه نسبت داده‏اند كه جاى درنگ دارد. البته ناگفته پيداست كه بررسى همه اين نسبت‏ها، از حوصله و وظيفه اين نوشتار بيرون است. از اين رو آنچه مى‏آيد، تنها بخشى از اين گونه ارزيابى‏هاست. در اين جا به بررسى اين نسبت‏ها به ترتيب زمانى دانشوران حلّه مى‏پردازيم:

يك. ابن ادريس الحلّى‏

ملّا محمّدامين استرآبادى و شيخ حسين كركى بر آن رفته‏اند كه ابن ادريس در اين نقطه، با قدما اشتراك نظر دارد كه عمل به خبر واحدى كه قرينه‏اى علم‏آور همراه آن نباشد، جايز نيست؛ ولى از اين نكته، غفلت كرده است كه احاديث كتاب‏هاى حديثى ما همگى همراه با قرينه علم‏آورند.۲در پاسخ به اين نسبت، يادآور مى‏شويم كه اوّلاً نسبت كلّى دادن به همه قدما در اين جا نارواست و دانشورانى همچون شيخ طوسى - چنان كه گذشت - ، خبر واحد بدون قرينه را با شرايطى حجّت شمرده‏اند. نيز بايد يادآور شد كه شيخ طوسى و دانشوران مكتب بغداد، روايت‏هاى كتاب‏هاى حديث را هرگز از سطح خبر واحد بالاتر نمى‏ديدند.۳ بنا بر اين، ابن ادريس

1.ر. ك نظرية السنّة فى الفكر الإمامى الشيعى، ص ۵۸۹ . آمارى است كه بر پايه كتاب مشرعة بحار الأنوار نوشته آية اللَّه محمّد آصف محسنى گرد آمده است.

2.الفوائد المدنيّة، ص ۷۹؛ هداية الأبرار، ص ۸ و ۹۴.

3.در اين جا شايسته است در باره نقل قولى كه صاحب معالم از رساله «جواب المسائل التبّانيّات» سيّد مرتضى آورده، توضيحى فراز آوريم. وى در منتقى الجمان (ج ۱، ص ۲ - ۳) به نقل از رساله پيش گفته، از زبان سيّد چنين نقل مى‏كند كه: «إن أكثر أخبارنا المرويّة فى كتبنا معلومة مقطوع على صحّتها إمّا بالتواتر من طريق الإشاعة والإذاعة أو بأمارة و علامة دلّت على صحّتها و صدق رواتها فهى موجبة للعلم مقتضية للقطع و إن وجدناها فى الكتب بسند مخصوص معيّن من طريق الآحاد». همين نقل قول را بسيارى از دانشوران، به سيّد نسبت داده و آن را به عنوان ديدگاه وى پذيرفته‏اند. براى نمونه، الحدائق، ج ۹، ص ۳۵۸؛ عوائد الأيّام، ص ۴۶۰؛ فرائد الاُصول، ج ۱، ص ۳۲۳؛ امّا در باره اين نقل قول، چند نكته را بايد يادآورى كرد: نخست آن كه ظاهراً عبارت صاحب معالم، نقل به معنايى از سيّد در نگاشته پيش گفته است. سيّد در آن كتاب، پس از آن كه عدم حجيّت خبر واحد را همچون بى‏اعتبارى قياس، جزو اعتقادات شناخته شده شيعه معرفى مى‏كند، در پاسخ به اين پرسش كه «با وجود ادّعاى سيّد مرتضى، چرا فقيهان شيعه در بيشتر مسائل شرعى به خبرهاى واحد تمسك مى‏كنند؟»، پاسخ‏هاى متعددى را پيش ديد مى‏نهد و از جمله در باره وجود روايات آحاد در كتاب‏هاى فقهى شيعه، چنين مى‏نگارد: «ليس كلّ مارواه أصحابنا من الأخبار و أو دعوه فى كتبهم وإن كان مستنداً إلى رواة معدودين من الآحاد، معدوداً فى الحكم من أخبار الآحاد، بل أكثر هذه الأخبار متواتر موجب للعلم...». (رسائل المرتضى‏، ج ۱، ص ۲۶) گرچه عبارت سيّد در نسخه موجود پس از واژه «للعلم»، افتادگى دارد و دقيقاً روشن نيست كه سيّد چه نكته‏هايى را به عنوان قرائن علم‏آور بودن روايات ياد شده مطرح كرده است، با اين حال، چنان مى‏نمايد كه نسخه صاحب معالم در اين جا كامل بوده و آنچه وى از زبان سيّد نقل كرده، از دنباله سخن وى برداشت مى‏شده است. گفتنى است صاحب معالم همين نقل قول را در معالم (ص ۱۷) نيز آورده است و عبارت وى در آن جا ظهور بيشترى در نقل به معنا دارد. نكته ديگرى كه بايد بدان پرداخت، آن است كه مراد سيّد، علم‏آور بودن كدام دسته از روايات است؟ آيا مى‏توان با استناد به اين سخن سيّد، علم‏آور بودن نگاشته‏هاى حديثى - حتّى نگاشته‏هاى مشهورى چون الكافى يا كتاب‏هاى صدوق و بزرگان قم - را به سيّد نسبت داد؟ به نظر مى‏رسد كه پاسخ منفى است ؛ زيرا پرسشگر فرضى كه از سيّد در باره چرايى وجود روايات واحد در نگاشته‏هاى شيعه پرسيده است، پرسش را ناظر به نگاشته‏هاى حوزه فقه مطرح كرده است، نه به طور عام (رسائل المرتضى، ج ۱ ، ص ۲۶: «فاذكروا على كل حال الوجه فى إيداع أخبار الآحاد الكتبَ المصنّفةَ فى الفقه؟») ؛ ثانياً، سيّد گرچه در پاسخ بر علم‏آور بودن بيشتر آن روايات پا مى‏فشرد ولى خود در دنباله سخن، صراحتاً كتاب‏هاى شيعيان اهل حديث را استثنا مى‏كند و تنها كتاب‏هاى متكلّمان اصولىِ شيعه را براى گفتگو در باره حجّيت يا عدم حجيّت خبر واحد، قابل بررسى مى‏شمارد و در مقابلِ كسانى كه عملكرد محدّثان را نشانه حجّيت خبر واحد از نظر شيعه مى‏شمرند، مى‏گويد: «و دَعْنا من مصنّفات أصحاب الحديث من أصحابنا...». (همان‏جا) بنا بر اين، اگر سخن سيّد، شامل احاديث كتاب‏هاى محدّثان - حتّى اگر موضوع سخن را كتاب‏هاى مشهور فرض بگيريم - مى‏شُد، وى چگونه مى‏توانست شمار بسيار فراوان روايت‏هاى كسانى همچون كلينى يا صدوق رحمه اللَّه را كه بى‏شك از نگاه او در شمار اصحاب حديث بوده‏اند، از دايره اين صحّت استثنا كند؟ نكته ديگر آن كه سيّد خود در جاى ديگر در پاسخ به اين كه اگر خبر واحد را حجّت ندانيد، چگونه احكام فقهى را استنباط مى‏كنيد، ادعا مى‏كند كه بيشتر احكام فقهى را از راه تواتر اخبار مى‏توان دريافت و سپس راه‏هايى همچون تمسّك به اجماع اماميه را نشان مى‏دهد؛ ولى سخنى از تواتر روايت‏هاى كتب موجود حديث به ميان نمى‏آورد (رسائل المرتضى، ج ۳، ص ۳۱۲ - ۳۱۳) علاوه بر اينها سيّد در چند جا از نگاشته‏هاى خود بر برخى محدّثان، فراوان خرده مى‏گيرد (همان، ج ۱، ص ۲۱۱) و يا روايتى از الكافى را (همان، ج ۱، ص ۴۱۰) به احتمال فراوان جعلى مى‏شمرد (نيز، در باره اتهام جعلى بودن روايتى كه صدوق گزارش مى‏كند، ر. ك: همان، ج ۲، ص ۳۰ ). حال دانشمندى با چنين ديدگاهى، چگونه ممكن است بيشتر روايت‏هاى كتاب‏هايى همچون الكافى را علم‏آور بداند؟ بنا بر آنچه گذشت، بايد گفت مراد سيّد از علم‏آور بودن بيشتر روايات، احاديثى است كه متكلّمانى همچون مفيد يا خود وى در نگاشته‏هاى فقهى خود بدان استناد مى‏كردند و لابد اين روايات را با قرائن علم‏آور همراه مى‏ديدند. بنا بر اين، بر خلاف برداشت صاحب معالم و تصوّر مشهور و رايج از اين سخن سيّد، نگاشته‏هاى محدّثانى همچون صدوق، كلينى و ديگران، حتّى اگر شهرت هم داشته باشند، زير مجموعه ادّعاى سيّد قرار نمى‏گيرند و اساساً وى از اين كه براى كشف سيره علمى شيعه در موضوع خبر واحد، به آثار اين دسته از دانشوران شيعى مراجعه شود، به سختى بر مى‏آشوبد و با آن مخالفت مى‏كند، همچنان كه از سخن وى در اين بخش به روشنى آشكار است. امّا آيا حقيقتاً در باره روايات ياد شده در كتاب‏هاى فقهى متكلّمانى مانند شيخ مفيد و خود سيّد مرتضى - كه بى‏شك مصداق سخن سيّد هستند - مى‏توان اثبات كرد كه با قرائن علم‏آور مورد نظر سيّد همراه هستند؟ و اساساً چرا سيّد تا اين اندازه تأكيد دارد كه براى كشف سيره شيعيان، تنها بايد به كتاب‏هاى متكلّمان و نه محدّثان رجوع كرد؟ اينها پرسش‏هايى است كه نگارنده به لطف خداوند در جاى ديگر تا اندازه‏اى به آنها خواهد پرداخت.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4976
صفحه از 375
پرینت  ارسال به