پذيرفت و از اين رو، اين تقسيم چندان مشكلى فراروى دينپژوه پديد نمىآوَرَد.۱ برخى نويسندگان نيز در بيانى يادآور شدهاند كه بزرگانى همچون آية اللَّه خويى رحمه اللّه با آن كه حتّى به نظريه جبرانكننده بودن شهرت و مانند آن هم باور نداشتهاند و احاديث فراوانى از نگاه ايشان ضعيف دانسته مىشود، با اين حال، نتايج عملى فقه آنان چندان نگرانكننده نيست و فتواهاى آنان با ديدگاههاى رايج فقه شيعه تا آن اندازه كه اخباريان از آن بيم دارند، متفاوت نگشته است.۲
بررسى اين پاسخ
نكته اوّل: ولى بايد دانست كه حتّى با مطرح كردن موضوعاتى همچون شهرت روايى يا فتوايى يا عمل اصحاب، باز هم خرده اخباريان تا اندازهاى باقى است؛ زيرا روشن است كه با وجود اين معيارها، ديگر عمل فقيه، بر حديث ضعيف نبوده است؛ بلكه وى آن معيارها را مد نظر داشته و چنان كه نمونههايش گذشت، حديث ضعيف از نگاه او ارزش استناد نيافته است. آن گاه، برفرض پذيرش ديدگاه اين نويسنده، باز هم حجم فراوانى از احاديث غير فقهى، بىاعتبار خواهند بود؛ زيرا روشن است كه در حوزههاى غير فقهى همچون احاديث تفسيرى، تاريخى، كلامى، اخلاقى و... ديگر از شهرت يا عمل اصحابْ سخن گفتن، بىفايده يا كم فايده است؛ چه، مجالى براى تطبيق اين معيارها در آن حوزهها وجود ندارد.
نكته دوم: با اين همه بايد توجّه داشت كه اين خرده اخباريان، بيشتر بر آن دسته از پيروان مكتب حلّه وارد است كه سختگيرى در حوزه توثيق و تضعيف را به اوج خود رساندند. از سرشناسان اين جريان مىتوان از شهيد ثانى، صاحب معالم و صاحب مدارك نام برد. با ميداندارى اين بزرگان، مكتب جبل عامل به عنوان مكتبى شناخته مىشود كه بسيار سختگيرتر از آنچه علّامه پايه نهاده بود، به ارزيابى روايات مىپردازد.۳امّا جريان ديگرى نيز در ميان اصوليان شيعه به شكلى بسيار پُررنگ حضور داشته است كه انتقادهاى اخباريان در اين موضوع بر آنان چندان وارد نيست. سلسله جنبان اين جريان را بايد فقيه ژرفبين و حديثشناس شيعه، وحيد بهبهانى (م ۱۲۰۵ق) دانست. وى گرچه كه پيشاهنگ مبارزه با اخباريگرى در روزگار خود بود، با اين حال، سختگيرىهاى بزرگانى همچون صاحب مدارك را نيز در ارزيابى احاديث از هيچ روى نمىپسنديد. جريانى كه با وحيد بهبهانى آغاز شد، گستره توثيق و تضعيف را تنها در سخن رجاليان خلاصه نمىكند و روايت ضعيف را نيز با شروطى - و البته بدون سختگيرى در تحقّق آن شروط - مىپذيرد.۴ اين جريان در روزگار ما نيز پيروان فراوانى داشته است و فرزانگانى همچون آيةاللَّه بروجردى و امام خمينى قدس سره را بايد - از يك نگاه - در شمار بزرگان اين جريان نام بُرد. وحيد بهبهانى، خود رويكرد نخست را به نقد مىكشد و مىگويد:
ثم اعلم أنّه قد شاع بعد صاحبَىِ المعالم والمدارك أنّهم يطرحون أخبارنا المعتبرة الّتى اعتبرها فقهاؤنا القدماء بل و المتأخرون أيضاً - كما بيّنته و أثبتّه فى التعليقة - طرحاً كثيراً بسبب أنهم لايعتبرون من الأمارات الرجاليّة سوى التوثيق و قليلٍ من أسباب الحُسن و بسبب ذلك اختلّ أوضاع فقههم و فتاواهم و صار بناؤهم على عدم ثبوت المسائل الفقهيّة غالباً و ذلك فاسد لأنّ أسباب التثبّت الظنيّة موجودة فى غاية الكثرة و حصول الظنّ القوىّ منها لايُتأمّل فيه... .۵
و سپس خود نمونههاى فراوانى از اين قرائن را برمىشمرد.
1.توضيح المقال، ص ۶۷.
2.نظرية السنة فى الفكر الإمامى الشيعى، ص ۲۷۱. اندكى پس از اين از قول وحيد بهبهانى خواهيم خواند كه بر خلاف ديدگاه اين نويسنده، كنار نهادن حديث ضعيف - دست كم با روشى كه برخى پيروان علّامه در پيش گرفتهاند - ، سبب اختلال حوزه فقه آن دانشوران شده است.
3.محقّق اردبيلى را نيز بايد در همين دستهجاى داد؛ ولى از آن جا كه وى از عالمان حوزه عراق است و نه جبل عامل، از يادكرد وى در متن خوددارى كرديم. براى آشنايى با شيوه اين بزرگان در ارزيابى احاديث و نمونههاى آن، ر. ك: نظرية السنّة فى الفكر الإمامى الشيعى، ص ۱۹۹ - ۲۱۲ و بويژه ص ۲۰۹ كه مىگويد: صاحب مدارك، حتّى حديث موثّق را نيز كنار مىگذارده است.
4.ر. ك: الفوائد الحائريّة، ص ۴۸۷ «حجيّة الخبر الواحد الضعيف المنجبر».
5.همان، ص ۲۲۴.