279
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

و امكان تأويل و عمل به آن سخن بگويد.۱ همچنان كه اندكى پيش از علّامه، آن گاه كه صبغه بررسى سندى در پژوهش‏هاى فقهى حلّيان، بسيار پُر رنگ گشته بود و براى بررسى هر حديث، نخست به سراغ سند آن مى‏رفتند، محقّق نيز نيازى نمى‏ديد تا در باره معناى يك حديث ضعيف گفتگو كند.۲
البته روشن است كه دانشوران حلّه، گرچه در موارد نسبتاً فراوان، از معنا و تفسير يك حديث ضعيف سخن گفته‏اند؛ ولى ظاهراً آنان اين روش را نوعى «فضل» و «سبب تبيين بيشتر موضوع» مى‏دانسته‏اند و نه يك وظيفه فقهى. البته در جايى كه روايتى ضعيف از نگاه آنان با عمل اصحاب يا قرينه قوى ديگرى پشتيبانى مى‏شد، معمولاً در باره تفسير آن نيز گفتگو كرده‏اند؛ ولى در اين نمونه‏ها روايت ضعيف به خودى خود، موضوعيت و شايستگى بحث نداشت و به يُمن عمل اصحاب، ارزش آن را مى‏يافت كه درباره‏اش سخن گويند.

نقد سوم. بى اعتبارى بسيارى از روايات‏

از نگاه اخباريان، تقسيم‏بندى چهارگانه، تباهى و خدشه‏دار شدن دين و آيين را در پى دارد؛ زيرا روشن است كه شمار انبوهى از روايت‏هاى رسيده از معصومان عليهم السلام ، بر پايه اين تقسيم، ضعيف خواهند بود.۳روايت ضعيف نيز در اين تقسيم بر پايه اصل اولى، بى‏اعتبار است.۴ بنا بر اين بخش عمده‏اى از آموزه‏هاى دينى، از درجه اعتبار فرو مى‏افتند.

پاسخ اصوليان‏

اصوليان در پاسخ به اين نقد اخباريان تلاش كرده‏اند ثابت كنند كه با چنگ زدن به معيارهايى همچون اين كه «شهرت، جبران‏كننده ضعف سند است»، مى‏توان حجم زيادى از احاديث ضعيف را

1.براى نمونه‏هايى از بى‏نيازى فقيه در اين روش از گفتگو در باره دلالت احاديث ضعيف و چگونگى سازگارى آن با روايت‏هاى ديگر، ر. ك: موسوعة الإمام الخويى، ج ۲۲، ص ۳۱۴ و ج ۳۰، ص ۱۲۸؛ براهين الحجّ، ج ۳، ص ۳۲۲ و ج ۴، ص ۱۶۱ - ۱۶۲؛ كتاب الديات، آية اللَّه مدنى كاشانى، ص ۱۵۶؛ منتقى الاُصول، ج ۷، ص ۶۵؛ كتاب الحج، آية اللَّه فاضل، ج ۴، ص ۲۸۰.

2.المعتبر، ج ۱، ص ۳۰۴.

3.بر پايه يك شمارش، از ميان بيش از شانزده هزار حديث الكافى، بيش از نه هزار حديث آن، بر پايه تقسيم متأخّرانْ ضعيف است (خاتمه مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۵۰۵) «و على‏ هذه فَقِس ماسواها».

4.الحدائق الناضره، ج ۱، ص ۲۱؛ هداية الأبرار، ص ۵۳؛ وسائل الشيعة، ج ۳۰، ص ۲۵۹ - ۲۶۰.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
278

ساخت، مى‏گذرد. براى روا نماياندن اين دگرگونى، سخن‏ها گفته‏اند و چنان كه آورديم بارها نوشته‏اند: «نشانه‏هايى كه پيشينيان بر پايه آن به احاديث اعتماد مى‏كردند از ميان رفته است و ما را جز سند، نمانده است». آيا به راستى چنين است؟
بر اين اساس، اين قلم بر آن است كه تقسيم‏بندىِ چهارگانه براى ارزيابى احاديث، ضرورتى نداشت و علّامه رحمه اللّه به راحتى مى‏توانست بر پايه همان معيارها كه شيخ در عدّة الاُصول، تهذيب الأحكام و الاستبصار از آنها براى ارزيابى احاديث سود مى‏گرفت، نياز فقهى خود را برآورد. لزومى نداشت علّامه در يك اعلام رسمى، دسته‏اى از روايات را ضعيف بخواند و آن گاه كه در عرصه استدلال فقهى به آن روايت نياز بود، از معيارهايى همچون عمل اصحاب يا موافقت با مذهبْ كمك بگيرد. آن بزرگوار مى‏توانست همچون شيخ طوسى رحمه اللّه ، تنها آن زمان، به خدشه سندى روى بياورد كه راه‏ها براى پذيرش يا تأويل آن حديث، به بن‏بست مى‏رسيد.۱
به ديگر سخن، در مكتب شيخ طوسى رحمه اللّه خدشه سندى، آخرين راه براى شناسايى حجّت از غير حجّت بود و در مكتب علّامه، نخستين راه؛۲امّا علّت غلبه خدشه‏هاى سندى و اولويت دادن به آنها در برابر تفسير و تأويل متن، در حقيقت در همان گفتار پيشين (يعنى به‏كارگيرى رجال براى كار فقهى) نهفته است؛ زيرا روشن است كه با خدشه سندى، كار فقيه، بسيار پُرشتاب‏تر به پيش مى‏رود و وى اگر پايبند به تقسيم علّامه باشد، ديگر لزومى نمى‏بيند تا از دلالت يك روايت ضعيف

1.ر. ك: تهذيب الأحكام، ج ۱، ص ۳ - ۴: «و مهما تمكّنت من تأويل بعض الأحاديث من غير أن أطعن فى إسنادها فإنّى لا أتعدّاه...» ؛ الاستبصار، ج ۱، ص ۳: «وأبيّن وجه الجمع بينها على‏ وجه لا أسقط شيئاً منها ما أمكن ذلك فيه...» .

2.توجّه شود كه آن گاه كه شيخ طوسى رحمه اللَّه در باره برخى احاديث مى‏گويد: «فأوّل ما فيه أنّه خبرٌ مرسلٌ» (الاستبصار، ج ۱، ص ۱۶۲ و نزديك به آن در تهذيب الأحكام ، ج ۱، ص ۳۵) يا در باره يك روايت كه ابن ابى عمير به شكل مرسل روايت كرده است (همان، ج ۴، ص ۲۷)، خدشه سندى وارد كرده است به معناى آن نيست كه اوّلين خرده بر يك حديث بايد خرده سندى باشد؛ نيز بر خلاف ديدگاه برخى بزرگان. چون آية اللَّه خويى در معجم الرجال (ج ۱، ص ۶۲)، كه اين را ناشى از عدم پايبندى شيخ طوسى به مبانى خود در يكسان بودن مراسيل ابن ابى عمير، صفوان بن يحيى، بزنطى و برخى ديگر با مسانيد ديگران به هنگام تعارض (عدّة الاُصول، ج ۱، ص ۱۵۴) دانسته‏اند، اين روش را بايد در حقيقت، نوعى روش اقناعى براى اسكات خصم دانست. براى آگاهى بيشتر، ر. ك: قاعدة لاضرر، ص ۲۰ (پاورقى دوم).

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5037
صفحه از 375
پرینت  ارسال به