275
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

نگاشته‏اند پيش از آن كه رجالى باشند، فقيه بوده‏اند و به رجال، از آن رو كه فقه را به كار مى‏آمد، در نگريسته‏اند.

نكته اول : آغاز تحوّل رجال‏پژوهى براى خدمت به فقه، با ملاك‏هاى فقهى‏

با ويژگى‏هايى كه گفتيم، طبيعى بود كه اين دو بزرگوار، چنين بخش‏بندى‏اى را در آثار خود فراز آورند تا از آن در فقه و به هنگام تشخيص حجّت، از غير حجّت بهره جويند، حال آن كه رجاليانِ پيش از آنها را چنين دغدغه‏اى نبود و لزوماً رجال را ابزارى در دست فقيه نمى‏دانستند.۱ آنان، معيارها، مفاهيم و تعريف‏هاى رجالى را با توجّه به نگاه تاريخى به ميراث حديث شيعه و روش اصحاب در برخورد با راويان، تحليل مى‏كردند؛ ولى از سده هفتم هجرى به بعد، فقيه رجالى، مفاهيم رجالى را با ذرّه بين فقهى مى‏سنجيد و درست از همين روست كه على بن حسن بن فضّال، از نگاه نجاشى در بلنداى وثاقت است؛ ولى سيّد احمد بن طاووس، نه تنها او را ثقة نمى‏داند، بلكه حتّى فاسق مى‏شمُرَد، حال آن كه مطلوب نهايى هر دو، دستيابى به يك مفهوم است و بس، و آن هم مفهوم وثاقت است؛ ولى از آن جا كه يكى اين مفهوم را از دريچه فقه مى‏نگرد، درستى عقيده را نيز در آن شرط مى‏داند؛ ولى ديگرى گر چه او را فاسد العقيده مى‏داند؛ ولى از آن جا كه رجال را از زاويه تاريخ و با توجّه به قرائنى همچون جايگاه راوى در جامعه شيعى، شمار روايت‏هاى وى و... مى‏نگرد، تعريف فقهى «عادل» را در اين حوزه، دخالت نمى‏دهد و با مفهوم «وثاقت»، يكسان نمى‏شمُرَد و مرزى ميان اين دو مفهوم، قائل مى‏شود و در نتيجه، كسى چون ابن فضّال را - كه در اوج وثاقت بوده - در همان حال، فاسد العقيده به شمار مى‏آورد.
اينچنين بود كه ديدگاه برخى رجاليان سده هفتم، مانند علّامه حلّى، از ديدگاه سختگيرترين رجاليان سده پنجم و كسانى چون ابن غضائرى نيز تندتر گشت.۲

1.توجّه شود كه مراد ما آن نيست كه رجاليان كهن همچون نجاشى يا شيخ طوسى، به هنگام ارزيابى يك راوى، دغدغه ميزان اعتبار روايت‏هاى او را نداشته‏اند يا ارزيابى‏هاى آنان در تشخيص حجّت فقهى مفيد نيست؛ بلكه سخن، آن است كه آنان چون در عمل، تا حدودى حوزه‏هاى تاريخ حديث، فهرست‏نگارى و كتاب‏شناسى را از فقه و اصول تفكيك نموده‏اند، در نتيجه، از آميختگى ارزيابى‏هاى رجالى و تاريخى با ملاك‏هاى فقهى در امان مانده‏اند و همين نكته، سبب گشته كه داورى‏هاى آنها در باره راويان، واقع‏نماتر از ديدگاه رجاليان سده هفتم به بعد باشد.

2.براى نمونه، علّامه حلّى در ص ۳۲۰، شماره ۱۲۵۸ از خلاصه الأقوال، سخن ابن غضائرى را در باره يك راوى متهم به غلوّ مى‏آورد؛ ولى باز در باره آن راوى، توقّف مى‏كند. براى نمونه‏اى ديگر، ر. ك: همان‏جا، ش ۱۲۵۶. براى همين مقايسه ميان ديدگاه‏هاى وى و ديگر رجاليان سده‏هاى پيشين، ر. ك: همان، ص ۳۱۴، ش ۱۲۳۰، ص ۳۱۵، ش ۱۲۳۳، ص ۳۱۷، ش ۱۲۴۴، ص ۳۳۳، ش ۱۳۱۵ و بسيار جاى ديگر.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
274

نمود سوم‏

پس از خلاصة الأقوال، ابن داوود نيز در الرجال خود، راهى همانند علّامه حلّى پوييد. وى در پايان كتاب رجالى خود - كه آن را پس از سال ۶۹۳ق، نگاشته است - ،۱ بخشى را «التنبيهات» نام‏گذارى كرده و در نهمين تنبيه، چنين نوشته است:
و منها أنّ كلاًّ من الشيخ أبى جعفر محمّد بن الحسن الطوسى و الشيخ الصدوق أبى جعفر محمّد بن بابويه، روى عن رجال لم يلقهم لكنّه بينه و بينهم رجالٌ فمنهم الثقات المستقيمون مذهباً فذاك السند صحيح و منهم الموثّقون مع فساد مذهبهم فذاك عنده قوىّ و منهم المجروحون فذاك السند ضعيف.۲
وى گر چه در اين جا از حديث «حسن» يادى نكرده است؛ ولى به گاه ارزيابى سندهاى شيخ طوسى و شيخ صدوق، سند آنها تا برخى از نويسندگان كتاب‏ها را «حسن» دانسته است. براى نمونه، وى سند شيخ طوسى تا حسن بن محبوب را «حسن» خوانده است و مى‏دانيم كه رجاليان، همه راويان اين سند، جز ابراهيم بن هاشم را صراحتاً توثيق كرده‏اند. ابن داوود، نام ابراهيم را در بخش نخست الرجال خود، آورده است و از اين رويكرد، بر مى‏آيد كه وى را ممدوح مى‏دانسته است. بنا بر اين، مى‏توان دل‏آسوده بود كه وى، واژه «حسن» را در همان معناى اصطلاحى‏اى كه منظور علّامه بوده، به كار برده است.

ارزيابى گزارش‏ها

بارى! آنچه گذشت، كهن‏ترين گزارش‏ها از بخش‏بندى چهار گانه حديث است كه نگارنده، بدان دست يافته است؛ ولى اكنون جاى آن است كه بپرسيم: «چه چيز، علّامه و ابن داوود را وا داشت كه بدين شيوه، روى آورند؟».
از نگاه اين بنده، براى تحليل چرايى پيدايش تقسيم چهارگانه حديث، قطعاً بايد به پديده مهمّى كه با روى كار آمدن مكتب حديثى حلّه در گستره حديث و رجال شيعه به ظهور پيوست، توجّه كرد و آن اين كه رجال و حديث، از روزگار محقّق حلّى به بعد، اندك اندك به خدمت فقه در آمد و اين روند، از روزگار ابن داوود و علّامه، شتاب بيشترى گرفت؛ آنان كه در اين روزگار، كتاب رجالى

1.رجال ابن داود، ص ۱۳۰، ش ۹۶۶.

2.همان، ص ۳۰۸.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4678
صفحه از 375
پرینت  ارسال به