ارزيابى احاديث را چگونه به نمايش مىنهند؟
تا پيش از روزگار محقّق حلّى، غالباً دو واژه «صحيح » و «ضعيف»، براى بر نمودن اندازه ارزش و اعتبار حديث به كار مىرفت. ملاك نامگذارى احاديث به يكى از اين دو گونه نيز، سند و متن حديث، هر دو بود. گو اين كه حتّى در نمونههاى بسيار، حديث را تنها بر پايه متن آن ارزيابى مىكردند و «صحيح» يا «ضعيف» مىناميدند؛ امّا در نوشتههاى محقّق حلّى و شاگردش فاضل آبى، نشانههايى يافت مىشود كه گونهاى از تقسيمبندى سهگانه حديث را به ياد مىآورد. البته اين نشانهها چندان صريح و روشن نيستند؛ امّا كم و بيش بيانگر آن است كه به تدريج، سه واژه «صحيح»، «حسن» و «ضعيف» براى ارزيابى حديث به گستره حديث و فقه شيعه، راه يافته است، با اين تفاوت كه واژگونه روزگار پيشين در مرحله جديد، ارزيابى حديث، بيشتر و البته نه دائماً، بر پايه سند بنا مىگشت تا متن. نخستين تفاوت اين روزگار با دوران پيشين را مىتوان همين دگرگونى و گرايش از متن به سند دانست.
بنا بر اين تا پيش از روزگار علّامه حلّى، حديث شيعه در دگرگونى مفهوم «صحيح» و «ضعيف»، يك گام به پيش آمده بود. در اين گام، نگاه محدّثان در ارزيابى حديث با شتابى قابل توجّه از متن به سوى سند، معطوف شد و بدين ترتيب، بستر براى بخشبندى علّامه حلّى، بيش از پيش آماده شد.
نخستين نمودهاى دگرگونى بنيادين
نمودِ نخست
با نگارش پيشگفتار منتهى المطلب در سى و دومين سال زندگى علّامه حلّى، نخستين نمود آشكار دگرگونى در بخشبندى حديث شيعه، ديده شد. علّامه، در مقدّمه هشتم از ديباچه اين نگاشته خود مىنويسد:
قد يأتى فى بعض الأخبار أنّه فى «الصّحيح» و نعنى به: ما كان رواته ثقاةً عدولاً و فى بعضها فى «الحسن» و نريد به: ما كان بعض رواته قد أثنى عليه الأصحاب و إن لم يصرّحوا بلفظ التوثيق له و فى بعضها فى «الموثَّق» و نعنى به: ما كان بعض رواته من غير الإمامية كَالفطحية و الواقفية و غيرهم إلّا أنّ الأصحاب شهدوا بالتوثيق له.۱بر پايه اين سخن، علّامه آشكارا احاديث فقهى كتاب خود را به اين سه دسته، تقسيم كرده است. البته در كنار اين سه گونه حديث، ناگزير دسته چهارمى نيز رُخ خواهد نمود و آن، دسته احاديث ضعيف است؛ احاديثى كه در سند آن راوى ناشناختهاى به چشم مىخورد يا برخى از راويان آن را رجاليانِ ضعيف شمردهاند. بر پايه شرط نخست، همه احاديث منقطع و مرسل نيز در زير نام «ضعيف»، گرد مىآيند.