273
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

نمود دوم‏

وى در پايان خلاصة الأقوال - كه در سال ۶۹۳ق، در حال نگارش آن بوده است - ۱ و در فايده هشتم آن، باز بر اين بخش‏بندى از احاديث، پا مى‏فشُرَد و بر پايه آن، به ارزيابى اسناد شيخ طوسى و شيخ صدوق رحمهما اللّه در پايان «تهذيبين» و كتاب من لا يحضره الفقيه، دست مى‏يازد. وى آورده است:
و نحن نذكر فى هذه الفائدة على سبيل الإجمال صحّة طرقهما إلى كلّ واحد واحد ممّن يوثق به أو يحسن حاله أو وُثِّقَ و إن كان على مذهب فاسدٍ أو لم يحضرنى حاله دون من تُردّ روايته و يُترك قوله... .۲
چنان كه از سخن وى پيداست، «مَنْ يوثَق به»، بيانگر راويانى است كه حديثشان صحيح ناميده مى‏شود، «يحسن حاله»، بيانگر حال راويان امامىْ‏مذهبى است كه رجاليان، او را ستوده‏اند و حديثش را «حسن» مى‏خوانند و «وُثِّق و إن كان على مذهب فاسدٍ»، بيانگر راويانى است كه حديثشان «موثّق» نام مى‏گيرد. وى در دنباله ارزيابى سندهاى شيخ طوسى و شيخ صدوق، حديث موثّق را «قوى» نيز نام مى‏نهد و مى‏گويد:
و [الطريق‏] عن الحسن بن محمّد بن سماعة قوىّ إذ فى طريقه حميد بن زياد و كان ثقة إلّا أنّه واقفىّ.۳
نيز در باره سند شيخ صدوق رحمه اللّه تا عمّار ساباطى مى‏نگارد:
و طريق الشيخ أبى جعفر محمّد بن بابويه فى كتاب من لا يحضره الفقيه إلى عمّار الساباطى قوىّ فيه أحمد بن الحسن بن فضّال و هو فاسد المذهب ثقة .۴

1.خلاصة الأقوال، ص ۱۱۰، ش ۵۳ .

2.همان، ص ۴۳۵ .

3.همان، ص ۴۳۶.

4.همان، ص ۴۳۷ .


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
272

ارزيابى احاديث را چگونه به نمايش مى‏نهند؟
تا پيش از روزگار محقّق حلّى، غالباً دو واژه «صحيح » و «ضعيف»، براى بر نمودن اندازه ارزش و اعتبار حديث به كار مى‏رفت. ملاك نام‏گذارى احاديث به يكى از اين دو گونه نيز، سند و متن حديث، هر دو بود. گو اين كه حتّى در نمونه‏هاى بسيار، حديث را تنها بر پايه متن آن ارزيابى مى‏كردند و «صحيح» يا «ضعيف» مى‏ناميدند؛ امّا در نوشته‏هاى محقّق حلّى و شاگردش فاضل آبى، نشانه‏هايى يافت مى‏شود كه گونه‏اى از تقسيم‏بندى سه‏گانه حديث را به ياد مى‏آورد. البته اين نشانه‏ها چندان صريح و روشن نيستند؛ امّا كم و بيش بيانگر آن است كه به تدريج، سه واژه «صحيح»، «حسن» و «ضعيف» براى ارزيابى حديث به گستره حديث و فقه شيعه، راه يافته است، با اين تفاوت كه واژگونه روزگار پيشين در مرحله جديد، ارزيابى حديث، بيشتر و البته نه دائماً، بر پايه سند بنا مى‏گشت تا متن. نخستين تفاوت اين روزگار با دوران پيشين را مى‏توان همين دگرگونى و گرايش از متن به سند دانست.
بنا بر اين تا پيش از روزگار علّامه حلّى، حديث شيعه در دگرگونى مفهوم «صحيح» و «ضعيف»، يك گام به پيش آمده بود. در اين گام، نگاه محدّثان در ارزيابى حديث با شتابى قابل توجّه از متن به سوى سند، معطوف شد و بدين ترتيب، بستر براى بخش‏بندى علّامه حلّى، بيش از پيش آماده شد.

نخستين نمودهاى دگرگونى بنيادين‏

نمودِ نخست‏

با نگارش پيش‏گفتار منتهى المطلب در سى و دومين سال زندگى علّامه حلّى، نخستين نمود آشكار دگرگونى در بخش‏بندى حديث شيعه، ديده شد. علّامه، در مقدّمه هشتم از ديباچه اين نگاشته خود مى‏نويسد:
قد يأتى فى بعض الأخبار أنّه فى «الصّحيح» و نعنى به: ما كان رواته ثقاةً عدولاً و فى بعضها فى «الحسن» و نريد به: ما كان بعض رواته قد أثنى عليه الأصحاب و إن لم يصرّحوا بلفظ التوثيق له و فى بعضها فى «الموثَّق» و نعنى به: ما كان بعض رواته من غير الإمامية كَالفطحية و الواقفية و غيرهم إلّا أنّ الأصحاب شهدوا بالتوثيق له.۱بر پايه اين سخن، علّامه آشكارا احاديث فقهى كتاب خود را به اين سه دسته، تقسيم كرده است. البته در كنار اين سه گونه حديث، ناگزير دسته چهارمى نيز رُخ خواهد نمود و آن، دسته احاديث ضعيف است؛ احاديثى كه در سند آن راوى ناشناخته‏اى به چشم مى‏خورد يا برخى از راويان آن را رجاليانِ ضعيف شمرده‏اند. بر پايه شرط نخست، همه احاديث منقطع و مرسل نيز در زير نام «ضعيف»، گرد مى‏آيند.

1.منتهى المطلب، ج ۱، ص ۹ - ۱۰ .

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4724
صفحه از 375
پرینت  ارسال به