263
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

ديدگاه خود مى‏آورد. محقّق در آنجا بر ديدگاه كسانى كه تنها روايت‏هاى سليم السند را مى‏پذيرند، خرده مى‏گيرد و مى‏نويسد:
و لم يتنبّه أن ذلك طعن فى علماء الشيعة وقدح فى المذهب إذ لا مصنِّفَ إلّا و هو قد يعمل بخبر المجروح كما يعمل بخبر الواحد المعدَّل... .۱
دليل پنجم. اين تقسيم بندى بر بنيادهايى مستحكم و قواعدى منظّم، استوار نيست؛ زيرا مبناى صحيح دانستن احاديث بر توثيق رجاليان متقدّم، استوار است كه توثيق آنها، نوعى شهادت بر وثاقت آن راويان است. اكنون پرسش اين جاست كه با فاصله زمانى‏اى كه ميان راويان و رجاليان ديده مى‏شود، چگونه رجاليان بر احوال راويان، آگاهى يافته‏اند و توانسته‏اند بر وثاقت آنها شهادت دهند؟
بايد توجّه داشت كه آگاهى از وثاقت راويان بر پايه گزارش يك نفر يا شهرت يا قرينه حاليه - كه ارزيابى رجاليان بر پايه آنها استوار است - شهادت ناميده نمى‏شود، در حالى كه متأخّران، آن را شهادت ناميده‏اند.
همچنين متأخّران، خود در موارد فراوان، اين تقسيم‏بندى را نقض كرده‏اند. براى نمونه، احاديث مرسل ابن ابى عُمَير و صفوان و برخى ديگر را صحيح شمرده‏اند، يا روايت‏هاى مشايخ اجازه را - كه توثيقى در باره آنان در دست نيست - پذيرفته‏اند، با اين دليل كه اينان از توثيق، بى‏نيازند. وى همچنين چندگانگى فراوان ديدگاه‏هاى متأخّران در باره جرح و تعديل راويان و برترى دادن سخن يك رجالى بر رجالى ديگر را از ديگر نشانه‏هاى اضطراب بنيادهاى اين تقسيم‏بندى به‏شمار مى‏آورد.
دليل ششم. از آن جا كه متقدّمان همچون كلينى و شيخ صدوق، آشكارا گفته‏اند كه روايت‏هاى كتاب‏هاى مشهور همراه با قرائن صحّت است و متأخّران نيز به درستى احاديث «اصول» به جا مانده ياران امامان - كه سرچشمه احاديث كتاب‏هاى مشهورند - اعتراف كرده‏اند، از اين رو، ديگر جايى براى اين تقسيم‏بندى باقى نمى‏ماند؛ زيرا محدوده اين تقسيم، روايت‏هاى ظنّ‏آور است، حال آن كه روايت‏هاى آن كتاب‏ها، علم عادى را در پى مى‏آورند.۲

1.المعتبر، ج ۱، ص ۲۹.

2.الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۱۵ - ۲۴ وى همچنين در پاورقى اين قسمت، دليل‏هاى ديگرى نيز مى‏آورد. وى مى‏گويد، در كتاب المسائل خود تا دوازده دليل براى بطلان اين تقسيم‏بندى فراز آورده است.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
262

جمع‏بندى صاحب «حدائق» از دلايل اخباريان‏

صاحب حدائق (م ۱۱۸۶ق) كه شايد بتوان وى را واپسين چهره برجسته و اثرگذار اخبارى دانست، در يك جمع‏بندى از ديدگاه‏هاى اخباريان، شش دليل براى بطلان تقسيم‏بندى چهارگانه متأخّران بيان مى‏كند كه به طور گزيده به آنها مى‏پردازيم:
دليل اوّل. اختلاف روايات از مسئله تقيّه سرچشمه مى‏گيرد، نه جعل و بر ساختن حديث، و از آن جا كه علّت پيدايش اين تقسيم بندى آن است كه متأخّران، اختلاف روايات را ناشى از جعل روايت دانسته‏اند - در حالى كه چنين نيست - پس توجيهى براى كاربرد اين تقسيم وجود ندارد.
دليل دوم. متأخران در مسئله توثيق و تضعيف، به سخن پيشينيان اعتماد مى‏كنند. با اين حال، چرا به سخن همان پيشينيان، آن جا كه به صحّت روايات كتاب‏هاى خود همچون الكافى و كتاب من لايحضره الفقيه گواهى داده‏اند، اطمينان نمى‏كنند؟ اگر آنان در نقل راستگو هستند، بايد سخن آنها را در هر دو حوزه پذيرفت.
دليل سوم. تصريح بزرگان متأخّر به اين نكته كه احاديث كتاب‏هاى مشهور شيعه، از اصولى برگرفته شده است كه در روزگار امامان عليهم السلام تدوين شده‏اند، به گونه‏اى كه مى‏توان به درستى آنچه در اين اصول آمده و نسبت آن به امامان عليهم السلام اطمينان يافت.
وى در اين جا سخنانى از شهيد اوّل، شهيد ثانى، صاحب معالم و شيخ بهايى را كه اين نكته را تأييد كرده‏اند، مى‏آورد و سپس اين پرسش را مطرح مى‏سازد كه اگر بر پايه اين تصريح‏ها، به صدور احاديث كتاب‏هاى مشهور شيعى از معصومان، مى‏توان اطمينان يافت، پس چه دليلى براى پيروى از اين تقسيم وجود دارد؟
دليل چهارم. اگر تقسيم بندى متأخّران را بپذيريم، شريعت و آيين از دست مى‏رود؛ چه حجم عمده احاديث رسيده از اهل بيت عليهم السلام بر پايه تقسيم بندى متأخّران، در شمارِ احاديث ضعيف، جاى مى‏گيرد و نمى‏توان بدان‏ها استناد كرد. وى در اين جا سخن محقّق حلّى در آغاز المعتبر را گواه

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4984
صفحه از 375
پرینت  ارسال به