علمى را معتبر دانسته است و از سوى ديگر، اين گونه علوم، از راه خبر يك شخص عادل يا باخبر شخصى غير عادل، اگر قرائنى آن را تأييد كنند، به دست مىآيد.۱ اگر اين گونه باشد، آن گاه روايتهاى رسيده در كتابهاى معتبر و رايج ميان شيعيان همگى علمآور خواهند بود زيرا يا راويان آنها ثقة هستند يا قرائنى در پشتيبانى آنها وجود دارد.۲
بررسى اين نقد
اصوليان، در همان روزگار و پس از آن، اين ادّعاى اخباريان را نپذيرفته و دلايل آنها را به نقد كشيدهاند.۳
در اين جا در پى داورى در باره اين نقد اخباريان نيستيم؛ زيرا اين موضوع به گستردگى از سوى دانشوران اصولى و در گذر سالها گفتگو و نقض و اِبرام، بررسى شده است.۴
نقد دوم. تقسيمبندى چهارگانه احاديث
دومين نقد بنيادين اخباريان - كه بايد آن را ريشه بسيارى از خُردهگيرىهاى آنان بر متأخّران دانست - ، نقد بر ابداع تقسيم بندى چهارگانه احاديث به وسيله متأخّران است. ملّا محمّد امين استرآبادى - كه اين موضوع را به گستردگى به گفتگو نهاده است - بر آن است كه اين تقسيمبندى در جايى كاربرد دارد كه دليلى بر جواز تمسّك به خبر واحدى كه قرينهاى علمآور، آن را تأييد نكند، در ميان باشد و از آن جا كه چنين دليلى در دست نيست، چنين تقسيمبندىاى نيز بيهوده است.۵وى در دنباله سخن به بيان انگيزههاى تاريخى و عواملى مىپردازد كه از نگاه وى، زمينه را براى پيدايى اين تقسيمبندى فراهم كرد. در تحليل وى آمده است:
لمّا نشأ ابن الجنيد و ابن أبى عقيل فى أوائل الغيبة الكبرى طالعا كتب الكلام و أصول الفقه للمعتزلة ونَسَجا فى الأكثر على منوالهم ثم أظهر الشيخ المفيد حسن الظنّ بهما عند تلامذته - كالسيّد الأجل المرتضى و رئيس الطائفة - فشاعت القواعد الكلاميّة و القواعد الاُصوليّة المبنيّة على الأفكار العقليّة بين متأخّرى أصحابنا حتّى وصلت النوبة إلى العلامة ومن وافقه من متأخّرى أصحابنا الأصوليين فطالعوا كتب العامّة لإرادتهم التبحّر فى العلوم أو غيره من الأغراض الصحيحة وأعجبتهم كثير من قواعدهم الكلاميّة والأصوليّة [و] الفقهيّة و التقسيمات و الاصطلاحات المتعلّقة بالأمور الشرعيّة فأوردوها فى كتبهم لا لضرورة دعت إليه - كما سيجىءُ بيانه إن شاء اللَّه تعالى - بل لغفلتهم عن أن تلك القواعد و التقسيمات و الاصطلاحات لا تتّجه على مذهبنا ولغفلتهم عن استغناء علمائنا عن سلوك تلك الطرق بالأعلام المنصوبة من اللَّه تعالى والآثار المنتشرة عن أئمّة الهدى - صلوات اللَّه عليهم - .۶
نويسنده هداية الأبرار نيز تحليلى نزديك به آنچه آمد، به دست مىدهد.۷
بنا بر اين تقسيمبندى چهارگانه احاديث از نگاه وى، جلوهاى از اثرگذارى انديشه سنّى بر نگاه عالمان شيعه به احاديث بوده است و هم از اين روست كه وى به كار بستن اين گونه قواعد را در نگاشتههاى شيعى، سبب نابودى دين دانسته است۸.
صاحب حدائق نيز آشكارا اين تقسيم را از «مستخرجات» اهل تسنّن قلمداد مىكند.۹ گر چه در جايى نيز بر آن رفته است كه علّت پيدايى اين تقسيم از سوى متأخّران - آن است كه پنداشتهاند كه گونهگونى روايات ريشه در جعل احاديث دارد و براى رهايى از آن، اين تقسيمبندى را بنيان
1.هداية الأبرار، ص ۱۳.
2.همان، ص ۷ به بعد، الفوائد المدنيّة، ص ۱۰۵ - ۱۰۶.
3.براى مجموعهاى از اين نقدها و پاسخها، ر. ك: معجم رجال الحديث، ج ۱، ص ۲۳ - ۳۵؛ همچنين براى آگاهى از منابع گزارشگر ديدگاه اخباريان و مخالفان آنان، ر. ك: نظريّة السنة فى الفكر الإمامىّ الشيعىّ، ص ۲۴۱ - ۲۶۲.
4.در كوتاه سخن، مىتوان گفت: آنچه اخباريان به عنوان دليل ادّعاى خود فراز آوردهاند، اخصّ از مدّعاست و نمىتواند شامل همه روايتهاى رسيده در كتابهاى رايج شيعه باشد. (براى آگاهى بيشتر، ر. ك: فرائد الاُصول، ج ۱، ص ۳۵۶) علاوه بر آن كه روش بزرگان متقدّم در رويارويى با احاديث آن كتابها نيز بيانگر نادرستى ادعاى آنان است.
5.الفوائد المدنيّة، ص ۱۲۲ - ۱۲۳.
6.همان، ص ۱۲۳ - ۱۲۴. نزديك به همين ارزيابى، ر. ك: ص ۱۷۳. اين نكته را گوشزد مىكنيم كه آنچه وى در باره ديگر دانشوران شيعى همچون ابن جنيد و شيخ مفيد آورده نيز جدّاً جاى تأمّل دارد و با بيانى كه وى فراز آورده، پذيرش همه اين نسبتها دشوار است؛ ولى در اين جا به اقتضاى وظيفه اين نوشتار، تنها به بررسى نسبتهاى ياد شده در باره علامه و دانشوران پس از وى خواهيم پرداخت.
7.هداية الأبرار، ص ۹۴ - ۹۷ و ص ۲۱۹ - ۲۲۲.
8.الفوائد المدنيّة، ص ۳۶۸.
9.الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۲۴.