249
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

۲. گسترش مناقب نگارى و مناظرات كلامى براى اثبات حقّانيت تشيّع‏

چنان كه در بخش‏هاى پيشين خوانديم، ادبيات مناقب و مثالب‏نويسى در اين دوره، فعّال گشت و به رشد و كمال نيز رسيد و در پى آن، نگاشته‏هايى ارجمند به نگارش در آمد كه هر يك از زاويه‏اى به اثبات حقّانيت شيعه و كژى راه مخالفان آنان مى‏پرداخت. هر يك از اين نگاشته‏ها در نوع خود جلوه نوآورى و نبوغ و قدرت استدلال بزرگان اين مكتب است. چندين كتاب از سيّد ابن طاووس همچون الطرائف، طُرَف واليقين، نيز ايمان أبى طالب از سيّد فخّار موسوى، العمدة و الخصائص ابن بطريق و برخى كتاب‏هاى علّامه حلّى همچون منهاج الكرامة، الألفين و جز آن، همگى در اين محور مى‏گنجند.
بررسى دگرگونى‏هاى پديد آمده در روند مناقب‏نويسى در اين دوره، خود پژوهشى درازدامن مى‏طلبد. برخى از اين نگاشته‏ها همچون اليقين، از يك زاويه (مانند شايستگى امير مؤمنان عليه السلام و نه كسى جز ايشان براى اين لقب) به حوزه مناقب، وارد شده‏اند و به راستى در همين محدوده به گردآورى نسبتاً كاملى دست يازيده‏اند و پاره‏اى ديگر از نگاشته‏ها نيز ابعاد گوناگون برترى امير مؤمنان عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام و حقّانيت آن بزرگواران را به بحث نهاده‏اند.
اين گونه كتاب‏ها را مى‏توان در شمار مناظرات مكتوب نام برد؛ ولى دانشمندان اين مكتب در همين چارچوب نسبت به گفتگوها و مناظرات شفاهى نيز بى‏توجّه نبوده‏اند. براى نمونه سيّد ابن طاووس، از برخى مناظره‏هاى خود با برخى دانشمندان مدرسه مستنصريّه بغداد، ياد كرده است.۱ وى در همين راستا با برخى از زيديان نيز مناظره داشته است و همين مناظره‏ها، هدايت برخى از آنان به تشيّع را در پى داشت.۲
مناظره علّامه حلّى در دربار سلطان محمّد خدابنده با دانشمندان سنّى - كه با پيروزى علّامه و شيعه شدن سلطان پايان يافت - نيز از برجسته‏ترين نمونه‏هاى اين مناظره‏هاى شفاهى است. چنان مى‏نمايد كه روند مناظرات مكتوب و شفاهى ميان شيعه و سنّى با مرجعيت يافتن علّامه حلّى رحمه اللّه در حوزه حلّه و جهان تشيّع به اوج خود رسيد. اين فعّاليت‏ها سنّيان را به تكاپو واداشت و چنان كه مى‏دانيم، ابن تيميّه، كتاب منهاج السنّةى خود را - كه آميخته‏اى از تعصّب و دشنام گويى را نيز در

1.كشف المحجّة، ص ۱۳۱ - ۱۳۶ و نيز ادامه آن كه سيّد در آن، داستان مناظره‏هاى خود با برخى از حنابله را گزارش كرده است.

2.همان، ص ۱۳۸ - ۱۴۱.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
248

۱. دريافت اجازه روايى از مشايخ اهل سنّت‏

از دانشوران بزرگ حلّى فعّال در اين زمينه، مى‏توان از ابن بطريقِ حلّى، سيّد على ابن طاووس و علّامه حلّى ياد كرد. ابن بطريق، خود در آغاز العمدة و به هنگام يادكرد طُرُق روايى خود به كتاب‏هاى مهم سنّى همچون صحيحين، از برخى مشايخ سنّى نام مى‏برد. براى نمونه، وى از ابو بكر عبد اللَّه بن منصور باقلانى،۱ از مشايخ اهل سنّت، اجازه روايت صحيح بخارى، صحيح مسلم، الجمع بين الصحيحين حُميدى و الجمع بين الصحاح الستة از رزين بن معاوية را دريافت داشته بود.۲
سيّد ابن طاووس نيز از ابن نجّار، محدّث و استاد مدرسه مستنصريّه بغداد، كتاب ذيل تاريخ بغداد او و برخى كتاب‏هاى ديگر اهل تسنّن را روايت كرده است.۳
علّامه حلّى نيز در اجازه مشهور خود به بنى زهره، كتاب‏هاى برخى از دانشوران سنّى كه نزد آنان دانش آموخته بود۴ و گروهى از دانشيان اهل تسنّن در سده‏هاى نخست را۵ روايت مى‏كند. نكته شايان يادكرد در اين جا اين است كه در زنجيره سند علّامه حلّى تا كتاب‏هاى عالمان سنّى، برخى ديگر از دانشوران حلّه، همچون پدر علّامه و سيّد فخّار موسوى نيز ديده مى‏شوند۶ و اين، بيانگر آن است كه تعامل با اهل تسنّن در قالب كسب اجازه روايى و نقل آن، ويژه سه تنى كه برشمرديم، نبوده است.
نكته ديگرى كه در همين‏جا گفتنى است، شاگردى بزرگانى همچون علّامه حلّى در اين دوره نزد برخى از دانشوران سنّى روزگار خود است كه در آن رشته، سرآمد بوده‏اند و پيش‏تر از آن سخن گفتيم.

1.وى غير از قاضى ابو بكر باقلانى مشهور است كه در سال ۴۰۳ق در گذشته است.

2.العمدة، ص ۶۰ - ۶۲.

3.الإقبال (چ قيومى)، ج ۳، ص ۹۴؛ الأمان، ص ۱۱۸ و ۱۴۰؛ المجتنى، ص ۸۰؛ التشريف بالمنن، ص ۳۰۰ و ۳۶۴؛ اليقين، ص ۳۰۵؛ فتح الأبواب، ص ۱۴۹ (اجازه روايت الجمع بين الصحيحين حميدى)؛ فرج المهموم، ص ۱۱۰.

4.بحار الأنوار، ج ۱۰۴، ص ۶۵ - ۶۸.

5.همان، ج ۱۰۴، ص ۷۳ - ۷۶، ۷۸، ۸۰، ۸۶ - ۸۹ و... .

6.ر. ك: همان منابع.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4661
صفحه از 375
پرینت  ارسال به