و بالجملة فهذا الرجل يخبط و لا يبالى أين يذهب و يَتَجَرَّأُ على شيخنا - قدّس اللَّه روحه - بما لا يجوز.۱
در باره نوع تعامل جريان فقهگرا با انديشههاى سيّد على ابن طاووس، اين تحليل دور از واقعيت نيست كه جريان سيّد، از آن رو كه خود را از گستره فقه و فتوا به شدّت، دور نگاه مىداشته است، عملاً سبب شده است نقطه اختلاف برجستهاى ميان آن جريان و جريان فقهگرا به چشم نيايد.
گر چه در نگاشتههاى موجود علّامه و بزرگان مكتب حلّه، از انديشههاى سيّد على ابن طاووس، كمتر ياد شده است؛ ولى در دورههاى بعد، بويژه بزرگانى همچون شهيد اوّل - ۲ كه مىتوان آنان را تداومدهنده مكتب علّامه ناميد - ، از برخى نگاشتههاى سيّد كه به حوزه فقه نزديكى بيشترى داشته است، بهره برده و از آن گزارش كرده و از خود سيّد نيز با احترام، ياد نمودهاند.