235
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

است. وى يا جانب مدح را گرفته است - كه در نتيجه، راوى، «ممدوح» يا «ثقه» خواهد شد و يا كفّه نكوهش و ذمّ راوى را سنگين‏تر مى‏بيند - كه در نتيجه، راوى، «مذموم» يا «ضعيف» خواهد بود. او راه سومى را نيز در پيش گرفته است و آن، اين كه از هر گونه اظهار نظر در ستايش يا نكوهش راوى، خوددارى مى‏كند تا آن گاه كه قرينه‏اى ديگر به دست آيد كه سرنوشت رجالى راوى را روشن سازد.
توقّف در همه روايت‏هاى راوى يا روايت‏هاى منفرد وى: در اين حالت، پس از آن كه رجالى، به هر دليل به ضعف يك راوى حكم مى‏كند، بسته به نوع تضعيف در همه روايت‏هاى او و يا منفردات راوى، توقّف مى‏كند؛ يعنى از پذيرش آن خوددارى مى‏كند تا آن گاه كه قرينه‏اى به دست برسد كه عمل به روايت‏هاى وى را تجويز كند.
با بررسى ميدانى، مى‏توان به اين نتيجه رسيد كه بسيارى از راويانى كه رجاليان حلّه در باره شخصيت حديثى يا روايت‏هاى آنها توقّف كرده‏اند، راويانى بوده‏اند كه در باره آنان، ستايش و نكوهش، هر دو به دست آنان رسيده است.
گونه نخست از توقّف، در ديدگاه‏هاى سيّد احمد ابن طاووس، بيش از ديگر رجاليان حلّه يافت مى‏شود. از نگاه سيّد، اگر در باره راويان محل گفتگو، بتوان روايت‏هاى ستايش‏كننده را بر روايت‏هاى نكوهش كننده، ترجيح داد و يا بر عكس، روايت‏هاى شامل ذم را بر گزارش‏هاى مدح وى ترجيح داد، در اين جا سرنوشت رجالى راوى، روشن مى‏شود و به ترتيب به وثاقت يا ضعف وى حكم مى‏شود؛ ولى اگر روايت‏هاى ذم و مدح، هر دو بى‏اعتبار بودند يا اعتبار آنها به گونه‏اى نباشد كه بتوان يكى را بر ديگرى ترجيح داد، در اين جا در باره آن راوى، بايد توقّف كرد.۱ روشن است كه در اين گونه از توقّف، همه روايت‏هاى راوى، ضعيف و بى‏اعتبار شمرده مى‏شوند.
امّا چرا پديده توقّف، به وسيله دانشوران حلّى و در آن روزگار، نه دوره ديگرى، شكل گرفت و گسترش يافت؟ پاسخ اين پرسش، چندان دشوار نيست. مهم‏ترين و شايد تنها عامل اين اتّفاق، آن بوده است كه رجاليان حلّه، ارزيابى سندى را حتّى در گزارش‏هاى رسيده در باره راويان نيز عملى كرده‏اند. براى نمونه سيّد احمد ابن طاووس و علّامه حلّى، در موارد بسيارى به ارزيابى سند روايت‏هاى رجال كشّى پرداخته‏اند (خواه سند آنها به معصوم عليهم السلام برسد يا كسى ديگر)، و اگر در

1.تحرير الطاووسى، ص ۸ - ۹ .


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
234

تضعيف، به بى‏اعتبارى روايت و ضعف راوى آن حكم كرده‏اند. ديدگاه علّامه حلّى در باره «محمّد بن اُورمة»، يكى از اين نمونه‏هاست با وجود آن كه نجاشى و ابن غضائرى، او را از اتّهام غلو، مبرّا مى‏شمُرَند؛ ولى علّامه، باز به جهت اتّهام بستن قميان به وى و غالى دانستن وى در بخش دوم كتاب خود و در ميان راويان ضعيف از او ياد مى‏كند، بدون آن كه توضيح دهد كه اساساً اتهام غلوّ، بر چه مبنايى استوار بوده است؟۱
علّامه در باره «حسين بن يزيد نوفلى» نيز نزديك به همين روش را در پيش گرفته است و تنها به جهت آن كه قميان گفته‏اند وى در اواخر عمر به غلو گراييد، از پذيرش روايات وى، خوددارى كرده است، در حالى كه نجاشى تصريح مى‏كند كه روايتى از او كه نشانگر غلو، باشد نديده است.۲
روشن است كه اگر تضعيف‏هاى راويان در مكتب حلّه، تحليل و ارزيابى مى‏شد و بويژه مفهوم غلو - كه يكى از پركاربردترين عوامل تضعيف راويان است - از نگاه پيشينيان، درست شناسايى مى‏گشت، آن گاه براى اين دانشوران ثابت مى‏شد كه چنين اتّهامى به هيچ وجه نشانه دروغ‏گويى يا اباحه‏گرى يا وجود فساد حقيقى مذهب راوى نبوده است و در نتيجه نبايد دستاويزى براى تضعيف راوى به‏شمار آيد.۳

- بنيان‏گذارى ديدگاه «توقّف» در ارزيابى شخصيت حديثى راويان و روايت‏هاى آنان‏

از روزگار سيّد احمد ابن طاووس، گونه‏اى از ارزيابى در باره شخصيت حديثى راوى بنيان نهاده شد كه آن را مى‏توان پديده توقّف ناميد. اين پديده، در دو بُعد جلوه‏گر مى‏شود:
توقّف در شخصيت حديثى راويان: در اين حالت رجالى حلّى، سخنان رجاليان كهن را در باره راويانى كه هم ستايش و هم نكوهش شده‏اند، آورده است و سپس به بررسى اين گفته‏ها پرداخته

1.خلاصة الأقوال، ص ۳۹۷.

2.رجال النجاشى، ص ۳۸، ش ۷۷.

3.عدم تحليل درست تضعيف‏هاى صادر شده در باره راويان و از آن جمله اتهام غلو را - كه به وسيله قمى‏ها مطرح گرديده - در باره راويان ديگرى نيز مى‏توان ديد براى نمونه ر. ك: خلاصة الأقوال، ص ۳۲۰ (در باره احمد بن الحسين)، ص ۳۲۱ (در باره احمد بن ابى زاهر)، ص ۳۸۹ (در باره قاسم بن يقطين) ص ۳۹۶ (در باره محمّد بن بحر). البته ناگفته نماند كه در موارد بسيار اندكى نيز علّامه حلّى تضعيف قميّان را ملاك ارزيابى قرار نداده است مانند ص ۱۱۹ (در باره حسين بن شاذويه).

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4987
صفحه از 375
پرینت  ارسال به