231
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

محقّق حلّى نيز مى‏توان ديد. وى براى نمونه، بر فساد مذهب سكونى، فراوانْ پاى مى‏فشرد؛۱ولى گه‏گاه براى تمسّك به روايت وى، بر جنبه وثاقت او در نقل، تأكيد مى‏كند.۲روش وى در باره راويانى همچون حسن بن على بن فضّال‏۳و عمّار بن موسى ساباطى‏۴ نيز همين نكته را به ذهن متبادر مى‏سازد. نيز محقّق در چند جا، على بن ابى حمزه را ضعيف مى‏شمُرَد؛ ولى در جاى ديگر براى پذيرش روايت وى، به اين نكته چنگ مى‏زند كه فساد مذهب وى، پس از آن بوده است كه اصحاب روايت وى را اخذ كرده‏اند و از اين رو، آسيبى به روايت وى نمى‏رساند؛ ولى باز در موضعى ديگر براى كنار نهادن روايتى از همو، اين گونه استدلال مى‏كند كه شايد اين روايت، پس از فساد مذهب وى از او اخذ شده باشد؛ از اين رو، شايان پذيرش نيست.۵
اين دوگانگى در روش، در كجا ريشه دارد؟ يك بخش از اين دوگانگى، از جاى‏گزينى عدالت به جاى وثاقت، ريشه مى‏گيرد كه سبب كنار نهاده شدن روايات اين راويان، به شكل مطلق، شده است و آن گاه كه فقيه، خود را با روايتى از آنان رو به رو مى‏بيند كه از تمسّك بدان ناگزير است، به ناچار بر وثاقت وى تأكيد مى‏كند.
ريشه بخشى ديگر از اين پديده را مى‏توان در ماهيت كار اجتهادى يافت. كار استنباط احكام، با مفهوم «دليل» و «حجّت»، گره خورده است و اين دليل نيز در بسيارى از موارد، چيزى جز همين روايات نيست كه از قضا، راويان بسيارى از آنها نيز ثقاتِ فاسد المذهب بوده‏اند. از اين رو، با كنار نهادن اين روايات بخش گسترده‏اى از فقه با «خلأ حكم شرعى» رو به رو مى‏شود و اين نتيجه‏اى است كه خوشايند فقيه نيست و او - خود آگاه يا ناخودآگاه - از اين پديده، دورى مى‏كند. البتّه در مواردى كه تضعيف و كنار نهادن اين روايات (روايت‏هاى راويان ثقه فاسد المذهب) چنان تالى فاسدى نداشته باشد، فقيه مكتب حلّه، از ردّ آن روايت و تأكيد بر جنبه ضعف‏آورِ وى (همچون فساد عقيده) باكى ندارد؛ امّا اگر اين پيامد منفى، بر كنار نهادن اين روايات بار شود، فقيه حلّى ترجيح مى‏دهد كه با پشتيبانىِ عمل اصحاب يا تكيه بر جنبه وثاقت راوىِ فاسد المذهب يا تمسّك

1.مجله علوم الحديث، ش ۱۴، مقاله «رجال المحقّق الحلّى»، رضا الاُستادى، ص ۲۴۴.

2.همان‏جا.

3.همان، ص ۲۴۲.

4.همان، ص ۲۴۸.

5.همان، ص ۲۴۷.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
230

چهار . ناسازگارى ميان ديدگاه رجالى و تطبيق فقهى‏

آن گاه كه بزرگى از فقيهان اين جريان، همچون علّامه حلّى، كتابى رجالى مى‏نگاشت، تنها در محدوده ديدگاه‏هاى رجاليان در باره آن راوى به داورى مى‏نشست؛ ولى آن هنگام كه پاى به ميدان تطبيق فقهى مى‏نهاد و خود را با شمارِ فراوانى از روايت‏هاى راوى روبه‏رو مى‏ديد، چه بسا ديدگاهى جز ديدگاه رجالى را بر مى‏گزيد. نمونه بارز اين دوگانگى، آن است كه علّامه حلّى، بسيارى از راويان واقفى و فَطَحى ثقه را در بخش دوم كتاب خويش، جاى داده است.۱ اين بخش، به تصريح خود علّامه، كسانى را در بر دارد كه يا ضعيف شمرده شده‏اند و يا علّامه، روايت‏هاى آنان را به كنارى مى‏نهد يا در پذيرش آنها، توقّف مى‏كند.۲ اين در حالى است كه علّامه حلّى، خود در پيش‏گفتار منتهى المطلب، روايت‏هاى اين افراد را «موثّق» خوانده ۳ و آن را در رتبه پس از روايت صحيح، جاى داده است و به هنگام استنباط فقهى نيز آن را بى‏ارزش نشمرده و بلكه تا اندازه‏اى آن را شايان استناد ديده است، ۴ در حالى كه مقتضاى توقّف در روايت اين افراد، عدم استناد به آن است.۵ يك نمونه روشن، احمد بن الحسن بن فضّال است كه علّامه حلّى، وى را در بخش دوم نام مى‏برد۶ و در روايت وى، توقّف مى‏كند؛۷ ولى در پايان خلاصة الأقوال، طريق شيخ صدوق تا عمّار ساباطى را كه احمد در آن جاى دارد، قوى مى‏خواند.۸ نزديك به همين رويكرد را در روش فقهى

1.براى نمونه، ر. ك: خلاصة الأقوال، ص ۳۱۳، ش ۱۲۲۸، ص ۳۱۴، ش ۱۲۳۰، ص ۳۱۵، ش ۱۲۳۳، ص ۳۱۶، ۱۲۳۶ و ۱۲۴۰، ص ۳۱۸، ش ۱۲۴۴، ص ۳۱۹، ش ۱۲۵۴، ص ۳۲۰، ش ۱۲۵۷، ص ۳۲۱، ش ۱۲۶۰.

2.همان، ص ۳۱۳.

3.منتهى المطلب، ج ۱، ص ۱۰.

4.براى نمونه، ر. ك: المنتهى، ج ۲، ص ۱۳۳، ۱۴۰، ۱۴۳، ۲۲۳، ۳۰۳، ۳۷۳ و... .

5.ممكن است كسى ادّعا كند كه علّامه حلّى، تنها منفردات اين افراد را به كنار مى‏نهاده است. پاسخ اين است كه بايد توجّه داشت كه شمار راويان ثقه فاسد المذهب - كه علّامه، آنها را در بخش دوم كتابش جاى داده است - بسيار فراوان است و اثبات اين كه در همه موارد استناد، روايت آنها مؤيّدى از روايت‏هاى صحيح داشته، بسيار دشوار و تقريباً غيرممكن است. علاوه بر اين كه جستجوى ميدانى نيز به گمان قوى، خلاف آن را اثبات مى‏كند؛ گرچه فعلاً اين نوشتار، در مقام تتبّع موارد نيست.

6.خلاصة الأقوال، ص ۳۲۱.

7.توجّه شود حتّى بدون قيد متفردات.

8.همان، ص ۴۳۷.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4945
صفحه از 375
پرینت  ارسال به