جستجو كردهايم - كهنترين گزارشى است كه در آن، يك دانشور شيعى در باره «علوّ مضمون»، چنين ديدگاهى را بيان كرده است. چنان كه مىدانيم، اين نگرش، پس از آن اندك اندك، هوادارانى يافت و دانشورانى كه شمار آنان اندك نيست، براى نمونه، آن گاه كه «زيارت جامعه كبيره» را شرح مىكنند، در آغاز گوشزد مىكنند كه علوّ مضمون اين زيارت، خود گواهى بر صدور آن و بىنيازى از در نگريستن به سند آن است.۱
اين ديدگاهى است شايان استفاده و از قضا در روزگاران پسين، دانشوران بسيارى را مىيابيم كه از همين مبنا بهره جسته و براى اثبات صدور بسيارى از احاديث، بدان چنگ زدهاند. ۲
چهار . نگاهى دوباره به تضعيفهاى رجالى
از نظر نگارنده اين سطور، نگاه سيّد به تضعيفهاى رجالى و نكتههايى كه وى بدانها دقّت داشته است - آن گونه كه پيشتر در باره آن سخن گفتيم - به واقعيتهاى حديث و رجال شيعه و نگاه تاريخى - فرهنگى به ريشهها و زمينههاى اين تضعيفها، بسيار نزديك است و بيش از نگاه جريان فقهگرا با آن حقيقتها هماهنگى دارد. از اين رو، بايسته است كه پژوهشيان حديث از ديدگاههاى سيّد در باره تضعيفهاى رجالى، سود جويند و دست كم، آن را در رديف ديدگاههاى كسانى چون علّامه و ابن داوود، جاى دهند و به ارزيابى آن، همّت گمارند. ۳
پنج . نقش گسترده و برجسته در حفظ، انتقال و تقويت ميراث حديثى شيعه
جريان حديثى سيّد ابن طاووس، در قالب نگاشتن كتابهاى گوناگون در حوزههاى مختلف، عملاً ضمن حفظ ميراث حديثى گذشتگان، آن را در حجمى گسترده، به روزگار ما انتقال داده است. با وجود آن كه بسيارى از كتابهاى سيّد از دست رفته است؛ ولى همين شمار به جا مانده نيز در بردارنده روايتهاى فراوان از نگاشتههاى كهن شيعى است. اين ويژگى را، البته در حجمى
1.الأنوار اللامعة، ص ۱۳ و ۱۵؛ ادب فناى مقربان، ج ۱، ص ۸۷ - ۸۸ . نيز براى نمونههاى ديگر از توجّه به علوّ مضمون، ر. ك: بحار الأنوار، ج ۳، ص ۵۶؛ أعيان الشيعة، ج ۱، ص ۷۹؛ أجود التقريرات، ج ۱، ص ۲۲؛ شرح مناجات شعبانيه، ص ۲۵.
2.براى برخى نمونهها، ر. ك: الحديقة الهلاليّة، ص ۱۷؛ نور البراهين، ص ۴۷؛ فى ظلال الصحيفة السجّاديّة، ص ۳۸ و... .
3.براى اثبات هماهنگى بيشتر ديدگاه سيّد با واقعيتهاى حديث شيعه، مقايسهاى ميان آنچه وى در مقدّمه فلاح السائل آورده است با آنچه در: حديث ضعيف و چگونگى تعامل با آن (ص ۷۵ - ۹۱) آوردهايم، سودمند است.