219
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

كمتر، در جريان حديثى ابن ادريس نيز مى‏توان ديد؛ چه وى در پايان السرائر، روايت‏هاى قابل توجّهى را از نگاشته‏هاى كهنِ ياران امامان عليهم السلام گزارش كرده است. كسانى همچون معاوية بن عمّار، جميل بن درّاج، بَزنطى، حريز بن عبد اللَّه، حسن بن محبوب و... كه بسيارى از آنان از ياران برجسته امامان عليهم السلام بوده‏اند. همچنين جريان فقه‏گراى محقّق و علّامه نيز تا اندازه‏اى و البته بيشتر در گستره اقوال فقيهان سده چهارم و پنجم، چنين نقش و وظيفه‏اى را به انجام رسانده‏اند اين ويژگى را مى‏توان يكى از برجسته‏ترين ويژگى‏ها و خدمات مكتب حلّه، در هر سه شاخه مورد بحث، به حديث شيعى دانست. البته در اين ميان، جريان حديثى سيّد، سهمى به مراتب برجسته‏تر و بيشتر دارد. به هر روى، اين ويژگى نه تنها سبب حفظ بخش شايان توجّهى از ميراث حديثى شيعه گشته است؛ بلكه تقويت اين ميراث و افزودن مصادر ديگر براى احاديث موجود را نيز مى‏توان از ديگر بركات آن دانست.
ثمرات ديگر اين ويژگى را در بخش امتيازها و ويژگى‏هاى آثار سيّد، بر رسيديم و از اين رو، در اين جا از ياد كردِ دوباره آن در مى‏گذريم.
در همين‏جا، مناسب است بار ديگر به گونه روشن‏تر به اين نكته، اشاره و بر آن تأكيد كنيم كه كتاب‏هاى مشهور حديثى، به همان شكلى در دسترس حلّيان بوده است كه اكنون، الكافى در اختيار ماست. پس همان گونه كه در اين روزگار، براى نقل حديثى از الكافى، سلسله اجازه حديثى لازم نيست، به همين ترتيب، آن گاه كه دانشورى همچون سيّد يا محقّق، از نگاشته يك راوى يا محدّث شناخته شده، با تصريح به نام آن نويسنده، مطلبى را روايت كند، نيازى نيست كه سند وى تا آن نويسنده را مطالبه كنيم. بر اين پايه، اشكال برخى بزرگان به برخى روايت‏هاى نقل شده توسّط سيّد از كتابى كهن يا نويسنده‏اى مطرح، با اين استدلال كه طريق سيّد تا وى روشن نيست، نادرست مى‏نمايد و وجهى ندارد.۱امّا اين جريان بر كدام انديشه حديثى پس از خود، اثر نهاده است؟ در پاسخ بايد گوشزد كرد كه اگر مراد از اثرگذارى، بهره‏گيرى دانشوران از انديشه‏ها و روايت‏هاى سيّد باشد، بيشتر دانشوران شيعى از ديدگاه‏ها و روايت‏هاى سيّد، بهره گرفته‏اند. از كسانى كه بيشتر به حديث پرداخته‏اند (همچون علّامه مجلسى‏۲ و شيخ حرّ عاملى‏۳) گرفته تا دانشورانى كه بيشتر دغدغه فقه و اصول داشته‏اند (همچون شهيد اوّل،۴ ابن فهد حلّى، ۵ شهيد ثانى،۶صاحب رياض المسائل،۷ميرزاى قمّى،۸محقّق نراقى،۹صاحب جواهر۱۰و ديگران).
بنا بر اين، اين گونه نيست كه تنها اخباريان - كه در نگاه نخست با روش حديث‏پژوهى سيّد، هماهنگ‏تر مى‏نمايند - از انديشه‏هاى وى، سود جويند؛ بلكه اصوليان و فراتر از آنان، بيشتر دانشوران پس از سيّد، انديشه‏ها و نگاشته‏هاى وى را ارج نهاده و جا به جا از آن بهره گرفته‏اند و گه‏گاه نيز آن را به نقد كشيده‏اند.

1.براى نمونه، ر. ك: كتاب الصلاة، آية اللَّه خويى، ج ۱، ص ۵۰۷؛ ج ۵، قِسم اوّل، ص ۲۴۰، ۲۴۲، ۲۵۸،، ۳۱۸، ۳۶۲، همو، كتاب الصوم، ج ۲، ص ۳۲۷. برخى بزرگان همچون آية اللَّه شبيرى زنجانى نيز در اين ديدگاه آية اللَّه خويى رحمه اللَّه خدشه كرده‏اند: علم درايه، رجال و تراجم، ص ۱۳۵؛ همچنين آية اللَّه سبحانى، به مناسبتى به روايتى كه سيّد از اصل هشام بن سالم، گزارش مى‏كند، استناد كرده است (كيهان فرهنگى، سال چهارم، شماره ۳۷، «باز هم سخنى پيرامون عرصه درايت و روايت حديث» ص ۳۸ ).

2.بحار الأنوار، ج ۱، ص ۱۲ - ۱۳ و ۳۷ و ج ۲، ص ۱۳۷، ۱۵۰، ۲۶۰ و بسيار جاى ديگر.

3.وسائل الشيعة، ج ۳۰، ص ۱۵۸ - ۱۵۹، ۱۸۱، ۲۰۶ و بسيار جاى ديگر.

4.ذكرى الشيعة، ج ۴، ص ۲۶۷ و ۲۷۰.

5.المهذّب البارع، ج ۱، ص ۱۹۳.

6.روض الجنان، ص ۳۲۶ و ۳۲۸؛ شرح اللمعة، ج ۱، ص ۵۱۹.

7.رياض المسائل، ج ۳، ص ۱۳۵، ۳۳۳ و ۴۸۳ و ج ۴، ص ۱۹۶.

8.غنائم الأيّام، ج ۲، ص ۳۵۳، ۳۸۳ و ۳۸۹.

9.مستند الشيعة، ج ۲، ص ۵۲ و ۱۲۷ و ج ۳، ص ۱۵۰ و ۲۱۳ و ج ۴، ص ۱۹۹ و... .

10.جواهر الكلام، ج ۴، ص ۲۲۹ و ج ۵، ص ۵، ۲۹، ۳۳، ۵۷ و... .


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
218

جستجو كرده‏ايم - كهن‏ترين گزارشى است كه در آن، يك دانشور شيعى در باره «علوّ مضمون»، چنين ديدگاهى را بيان كرده است. چنان كه مى‏دانيم، اين نگرش، پس از آن اندك اندك، هوادارانى يافت و دانشورانى كه شمار آنان اندك نيست، براى نمونه، آن گاه كه «زيارت جامعه كبيره» را شرح مى‏كنند، در آغاز گوشزد مى‏كنند كه علوّ مضمون اين زيارت، خود گواهى بر صدور آن و بى‏نيازى از در نگريستن به سند آن است.۱
اين ديدگاهى است شايان استفاده و از قضا در روزگاران پسين، دانشوران بسيارى را مى‏يابيم كه از همين مبنا بهره جسته و براى اثبات صدور بسيارى از احاديث، بدان چنگ زده‏اند. ۲

چهار . نگاهى دوباره به تضعيف‏هاى رجالى‏

از نظر نگارنده اين سطور، نگاه سيّد به تضعيف‏هاى رجالى و نكته‏هايى كه وى بدانها دقّت داشته است - آن گونه كه پيش‏تر در باره آن سخن گفتيم - به واقعيت‏هاى حديث و رجال شيعه و نگاه تاريخى - فرهنگى به ريشه‏ها و زمينه‏هاى اين تضعيف‏ها، بسيار نزديك است و بيش از نگاه جريان فقه‏گرا با آن حقيقت‏ها هماهنگى دارد. از اين رو، بايسته است كه پژوهشيان حديث از ديدگاه‏هاى سيّد در باره تضعيف‏هاى رجالى، سود جويند و دست كم، آن را در رديف ديدگاه‏هاى كسانى چون علّامه و ابن داوود، جاى دهند و به ارزيابى آن، همّت گمارند. ۳

پنج . نقش گسترده و برجسته در حفظ، انتقال و تقويت ميراث حديثى شيعه‏

جريان حديثى سيّد ابن طاووس، در قالب نگاشتن كتاب‏هاى گوناگون در حوزه‏هاى مختلف، عملاً ضمن حفظ ميراث حديثى گذشتگان، آن را در حجمى گسترده، به روزگار ما انتقال داده است. با وجود آن كه بسيارى از كتاب‏هاى سيّد از دست رفته است؛ ولى همين شمار به جا مانده نيز در بردارنده روايت‏هاى فراوان از نگاشته‏هاى كهن شيعى است. اين ويژگى را، البته در حجمى

1.الأنوار اللامعة، ص ۱۳ و ۱۵؛ ادب فناى مقربان، ج ۱، ص ۸۷ - ۸۸ . نيز براى نمونه‏هاى ديگر از توجّه به علوّ مضمون، ر. ك: بحار الأنوار، ج ۳، ص ۵۶؛ أعيان الشيعة، ج ۱، ص ۷۹؛ أجود التقريرات، ج ۱، ص ۲۲؛ شرح مناجات شعبانيه، ص ۲۵.

2.براى برخى نمونه‏ها، ر. ك: الحديقة الهلاليّة، ص ۱۷؛ نور البراهين، ص ۴۷؛ فى ظلال الصحيفة السجّاديّة، ص ۳۸ و... .

3.براى اثبات هماهنگى بيشتر ديدگاه سيّد با واقعيت‏هاى حديث شيعه، مقايسه‏اى ميان آنچه وى در مقدّمه فلاح السائل آورده است با آنچه در: حديث ضعيف و چگونگى تعامل با آن (ص ۷۵ - ۹۱) آورده‏ايم، سودمند است.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4684
صفحه از 375
پرینت  ارسال به