كتابهاست به منظور گردآورى همه دعاهايى كه در محدوده مناسبتهاى روزها و ماهها جاى مىگيرد. گر چه سيّد در كتابهاى خود، ادّعاى استقصا و جمعآورى بىكم و كاست ندارد؛ ولى كسى كه با دقّت، كتاب او را بخواند، به اين نتيجه مىرسد كه تلاش سيّد بر آن بوده است كه دعاهاى زيادى از قلم او نيفتد. مهج الدعوات را نيز مىتوان جامع دعايى در گستره حِرزها و تعويذها بهشمار آورد.
۲. حديثگرايى عاقلانه
سيّد، گرچه روحيه پذيرش احاديث داشته است؛ امّا بر پايه نشانههايى كه در بخش انديشهشناسى سيّد آورديم، اين روحيه از تأمّل در مضمون احاديث و توضيح يا رفع ابهام يا نقد پارهاى روايات، بركنار نيست. در ميان نگاشتههاى سيّد، روايتى كه آشكارا با مبناى عقلى يا كلامىِ قطعى در ستيز باشد، بسيار كمياب و شايد بتوان گفت ناياب است. ديدگاههاى سيّد، بويژه در نقد بسيارى از روايتهاى اهل سنّت، به راستى در روزگار وى و حتّى تا دههها پس از وى، كممانند و شايد بىمانند مىنمايد. از اين رو، از نظر علمى، سخنى نااستوار و نسنجيده و از نظر اخلاقى، ديدگاهى غير منصفانه است اگر بگوييم كه سيّد، روحيه اخباريگرى داشته و چشم بسته، آنچه را در كتابها مىيافته، روايت مىكرده است.۱ دقّتهاى سيّد در گستره دعا - كه پيش از اين، نمونههاى آن را آورديم - و توجّه به آداب دعا و تلاشهاى گسترده براى دفع توهّمِ تعارض از بسيارى روايات در گسترههاى گوناگون فقهى، تفسيرى و... ، انصافاً شايان توجّه و ارزشمند است. اگر روايتهاى فقهى را كنار نهيم، مىتوانيم بگوييم: در حوزههاى ديگر بُعد فقه الحديثى سيّد و توجّه به مضمون احاديث از بسيارى از فقيهان مكتب حلّه، كمتر نبوده است.
۳. ارائه برخى مبانى قابل تأمّل در ارزيابى احاديث
اين جريان حديثى، مبانىاى را براى ارزيابى احاديث به كار گرفته است كه برخى از آنها، شايان توجّهاند و بهرهگيرى از آنها مىتوانند دريچههايى نو بر روى حديثپژوهى روزگار ما بگشايند . برخى از اين مبانى عبارتاند از: