پس از آن كه با انديشههاى برجسته مكتب حديثى حلّه آشنا شديم، اكنون در اين فصل تلاش داريم تا از زاويه جريانشناسى به اين مكتب بنگريم و اين نكته را بر رسيم كه عالمان اين مكتب را در چند دسته و جريان مىتوان جاى داد ؟ انديشههاى كلّى هر جريان، كدام است؟ و هر يك در چه حوزههايى فعّاليت نگارشى بيشترى داشتهاند ؟ و سرانجام آن كه هر يك از اين جريانها با يكديگر چه تعاملهايى داشته و بر انديشه حديثپژوهان پس از خود، چه اثرى نهادهاند؟
چنان مىنمايد كه در يك نگاه كلّى، سه گونه انديشه يا جريان حديثى را مىتوان در ميان دانشوران حلّى شناسايى كرد:
الف - جريان پيرو مكتب بغداد
تبلور اين جريان حديثى را در ابن ادريس حلّى مىتوان ديد و شايد بتوان گفت كه وى، تنها شخصيت اين جريان حديثى است.۱
انديشههاى اين جريان تا اندازه فراوانى از ديدگاه متكلّمان بغداد در سده پنجم، بويژه شيخ مفيد رحمه اللّه و سيّد مرتضى رحمه اللّه اثر پذيرفته است. در انديشهشناسى ابن ادريس، آورديم كه وى براى ديدگاههاى سيّد مرتضى رحمه اللّه و شيخ مفيد رحمه اللّه اهمّيت فراوانى قائل است. به شكل مشخّص، دو محور بنيادين در انديشههاى حديثى اين جريان، نمود آشكارى دارد كه با درنگ در آنها مىتوان به تأثيرپذيرىشان از مكتب بغداد پى برد. آن دو محور عبارتاند از: