201
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

نزد سيّد احمد، احتمالاً بيش از اين اندازه و در حدّ حضور بر سرِ درس وى و گستراندن انديشه‏هاى رجالى استاد بوده است؛ زيرا سيّد احمد، بيش از برادر خود به كار تدريس و نگارش فقهى پرداخته است.

علّامه نزد برخى از دانشوران سنّى روزگار خود، مانند على بن عمر قزوينى - كه علّامه، او را آگاه‏ترين دانشورِ روزگار خود در منطق دانسته است - نيز درس خوانده بود .۱ علّامه، ظاهراً منطق و حكمت را نزد او آموخته بود.
دانشمند ديگر سنّى، برهان الدين نَسَفى است كه در دانش مناظره و جدل، چيره‏دست بوده و در اين باره، نگاشته‏هايى داشته است و علّامه، برخى از آنها را بر وى، خوانده بود.۲ چنان مى‏نمايد كه علّامه حلّى، از همان آغاز با حضور بر سرِ درس دانشوران رشته‏هاى گوناگون، شخصيتى چند بُعدى و جامع، پيدا كرده بود. همين آشنايى با دانش‏هاى رايج آن روزگار، از صرف و نحو و تفسير و حديث گرفته تا فقه و اصول و حكمت و فلسفه و كلام، سبب شده كه علّامه، در همه يا بيشتر اين دانش‏ها، دست به نگارش بزند.۳ شايد بتوان گفت كه اين ويژگى، علّامه را در ميان ديگر دانشوران حلّه - دست كم تا آن روزگار - ممتاز و برجسته كرده است؛ زيرا دانشمندان حلّه، بيشتر تلاش علمى خود را بر دانش فقه و اصول متمركز ساخته بودند و به نگارش در دانش‏هاى ديگر بويژه اگر با فقه و اصول پيوند كمترى داشت (مانند فلسفه و منطق)، كمتر روى خوش نشان مى‏دادند. براى نمونه، در ميان ديگر دانشوران حلّىِ پيش از علّامه، كسى را نمى‏شناسيم كه به بررسى انديشه‏هاى فلسفى ابن سينا پرداخته باشد، حال آن كه علّامه در اين باره، كتاب إيضاح التلبيس من كلام الرئيس را نگاشته است.
علّامه در منطق، طبيعيّات و الهيات نيز نگاشته‏هايى داشته است كه در ميان دانشمندان حلّىِ پيش از او - دست كم تا آن جا كه ما جستجو كرده‏ايم - سابقه نداشته است.۴

1.همان، ج ۱۰۴، ص ۶۶ .

2.همان، ص ۶۷. براى مشاهده نمايه‏اى از استادان علّامه حلّى، ر. ك: مختلف الشيعة، ج ۱، ص ۲۱ - ۲۵، (مقدمه محقّقان).

3.براى آشنايى با نگاشته‏هاى علّامه در هر يك از اين رشته‏ها، ر. ك: دائرة المعارف تشيّع، ج ۱۱، ص ۳۵۹ - ۳۶۰ .

4.ر. ك: خلاصة الأقوال، ص ۱۱۲.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
200

فلأنّ مع عدم الوقوف على الطاعن والمخالف له يتيقّن أنّه حقّ لاستحالة تمالى الأصحاب على القول الباطل و خفاء الحقّ بينهم... .۱
بنا بر اين، در جمع بندى نهايى از ديدگاه وى، مى‏توان گفت: پذيرش روايت ضعيف تا آن جا بود كه دليلى استوارتر، آن را كنار نزند يا روايتى صحيح يا ظاهر آيه‏اى يا اصلى از اصول عمليّه، آن را پشتيبانى كند؛ ولى آن گاه كه دليلى محكم‏تر از آن روايت ضعيف به ميدان مى‏آمد و آيه‏اى يا روايتى نيز آن حديث ضعيف را تأئيد نمى‏كرد، وى آن را كنار مى‏نهاد و از پذيرش آن تن مى‏زد.

چهار. حسن بن يوسف بن مطهّر الحلّى (علّامه حلّى) (۶۴۸ - ۷۲۶ق)

بى‏شك، علّامه حلّى در روزگار خود، برجسته‏ترين دانشور شيعى بوده است. پدر علّامه به شهادت محقّق حلّى، آگاه‏ترين دانشور حلّى در دانش كلام و اصول فقه بوده است.۲ از اين رو، ظاهراً علّامه نخستين بار نزد پدر خود با اين دانش‏ها آشنا گشته است. نيز محقّق حلّى، استاد ديگر وى بوده است كه فقه و اصول و برخى دانش‏هاى ديگر را نزد او آموخته است.۳ علّامه، همچنين از درس خواجه نصير الدين طوسى نيز بهره گرفته و الهيات الشفاء ابن سينا و التذكرة فى الهيئة خواجه نصيرالدين را نزد او فرا گرفته است.۴
از عباراتى كه علّامه در باره خواجه نصير آورده، روشن مى‏شود كه خواجه، دست كم از نظر روحى بر علّامه، فراوان اثر نهاده است. علّامه در باره وى مى‏نويسد:
اين شيخ، برترينِ مردمان روزگار خود در دانش‏هاى عقلى و نقلى بود... . وى در زمينه اخلاقى، بزرگوارترين كسى است كه ما ديده‏ايم.۵
يحيى بن سعيد و ابن ميثم بحرانى، نويسنده شرح نهج البلاغة را نيز از استادان وى شمرده‏اند. سيّد على ابن طاووس و سيّد احمد نيز از استادان وى بوده‏اند. البته به نظر مى‏آيد كه استفاده علّامه از سيّد على، بيشتر در حدّ اجازه گرفتن نگاشته‏هاى پيشينيان بوده است؛ ولى شاگردى او

1.المعتبر، ج ۱، ص ۳۰.

2.بحار الأنوار، ج ۱۰۴، ص ۶۴.

3.مختلف الشيعة، ج ۱، ص ۲۱ (مقدّمه محقّقان).

4.بحار الأنوار، ج ۱۰۴، ص ۶۲.

5.همان‏جا.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4969
صفحه از 375
پرینت  ارسال به