199
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

آرام پى‏ريزى شد. از اين رو، واژه صحيح يا حسن را نيز بيشتر - و البتّه نه منحصراً - با توجّه به وثاقت راويان حديث در باره آن به كار مى‏بردند. اين نكته‏اى است بس شايان درنگ و درايت كه پس از اين، در باره آن بيشتر سخن خواهيم گفت.
در گستره كاربرد واژه ضعيف نيز، نگاه فاضل آبى، بيشتر به سند بوده است و تقريباً در همه نمونه‏ها، صرف نظر از برخى استثنائات جزئى و قابل توجيه، روايتى را كه راوى‏اى ضعيف در سند آن باشد، ضعيف مى‏ناميد. چنان كه ديديم، وى گاه حتّى روايت راوى فاسد المذهب ثقه را نيز ضعيف خوانده است و اين نيز خود، گواهى ديگر بر اين نكته است كه كاربرد اين واژه با آنچه از سده هشتم تا امروز فراگير شده، متفاوت است. به ديگر سخن، حديثى كه وى آن را ضعيف مى‏ناميد، احاديث ضعيف و دست كم، بخشى از احاديث موثّق از نگاه پسينيان را در بر مى‏گرفت.

و - نگاهى به آنچه گذشت‏

از همه آنچه گذشت، مى‏توان بدين نكته ره يافت كه فاضل آبى، حديث ضعيف (= حديثى كه يك راوى آن ضعيف باشد)۱ را يكسر، بى‏ارزش نمى‏دانست و در مواردى، از آن سود مى‏جست. وى در عبارتى كوتاه و گويا، رويكرد خود به روايات را اين گونه بر مى‏نمايد:
والحقّ التزام الروايات إن كانت معدومة المعارض مؤيّدة بالنظر أو عليها عمل الأصحاب أو بعضهم مع عدم المخالف و مع التعارض يُعمل بالأصحّ سنداً.۲
بر پايه اين سخن، آن گاه كه عمل اصحاب، از روايتى ضعيف، پشتيبانى مى‏كرد، آن روايت، شايسته پذيرش بود.
اگر در يك جستار فقهى، تنها يك روايت ضعيف ديده مى‏شد و دليلى استوارتر كه آن را كنار نهد، فرا چنگ نمى‏آمد، باز آن روايت ضعيف را مى‏پذيرفت. به گمان بسيار، استدلال وى در اين جا مانند استادش محقّق حلّى است كه مى‏گفت:

1.چنان كه گذشت، اضطراب در روايت نيز سبب مى‏شود كه نويسنده كشف الرموز، آن را ضعيف بنامد؛ ولى از آن جا كه اين ملاك، تنها در يك مورد نمود يافته است، ما نيز واژه «ضعيف» را به معناى روايتى كه راوى ضعيف يا فاسد المذهبى در آن باشد، گرفته‏ايم.

2.همان، ج ۱، ص ۳۴۴.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
198

وى گاه روايتى را كه اسماعيل بن مرّار گزارش كرده، «حسنة» خوانده است،۱ در حالى كه خود - چنان كه گذشت - اسماعيل را مجهول مى‏دانست.۲در سند همين حديث، على بن ابى حمزه بطائنى نيز ديده مى‏شود. در يكى دو نمونه نيز روايتى را كه ابراهيم بن هاشم، نقل كرده و ديگر راويان آن ثقه هستند، حسنه دانسته است.۳وى، واژه «حسنة» را براى روايتى كه همه راويان آن ثقه هستند نيز به كار برده است.۴پس از بيان اين نمونه‏ها، اكنون به پرسشى كه پيش از اين بدان اشارت رفت، باز گرديم. بر پايه آنچه گذشت، چنان مى‏نمايد كه وى، واژه صحيح را بيشتر براى رواياتى كه همه راويان آنها ثقه بوده‏اند، به كار برده است. البته اين گزاره، استثناهايى اندك نيز دارد؛ ولى با اين‏همه، اگر واژه «الصحيح» را در كشف الرموز براى ستايش از يك حديث بيابيم، مى‏توانيم بگوييم كه اصل نخستين، آن است كه راويان آن، همگى ثقةاند.
براى واژه «حسن» نيز مى‏توان گزاره‏اى كم و بيش مانند آنچه گذشت، فراز آورد. در بيشتر نمونه‏ها، وى واژه حسن را براى رواياتى به كار برده است كه راويان آن، بيشتر ثقه و اندكى نيز ممدوح‏اند و اصطلاح «حسنة الرجال» كه وى در باره راويان يك حديث به كار برده است، مى‏تواند شاهدى بر اين سخن باشد.

به هر روى، فاضل آبى، اين دو واژه را كم و بيش در همان معنايى كه استادش محقّق حلّى به كار مى‏برد، استفاده كرده است. وى از كاربرد اين دو واژه، نتيجه شايسته اعتماد بودن راويان حديث و در پىِ آن، خودِ حديث را قصد كرده است و اگر نيك بنگريم، در مى‏يابيم كه كاربرد اين دو واژه در كشف الرموز و المعتبر، كم و بيش به يك معنا و در يك راستا و براى نماياندن يك ويژگى است و آن، شايسته پذيرش بودنِ حديث.
از آنچه گذشت، در مى‏يابيم كه كاربرد اين دو واژه به وسيله فاضل آبى، با معناى خواسته شده از سوى پسينيان، متفاوت است؛ گر چه كم و بيش، بِدان نزديك است. آشكارتر بگويم، از روزگار محقّق حلّى، اندك اندك، توجّه به وثاقت راويان، فزونى گرفت و ارزيابى حديث بر پايه سند، آرام

1.كشف الرموز، ج ۱، ص ۳۴۸.

2.همان، ج ۱، ص ۲۲۴.

3.همان، ج ۱، ص ۴۸۱ و ج ۲، ص ۱۹۲ و ۶۶۶.

4.همان، ج ۲، ص ۵۰۶ . وى در يك نمونه نيز در باره راويان يك حديث، واژه «حسنة الرجال» را آورده است (ر. ك: همان، ج ۱، ص ۱۱۳).

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6758
صفحه از 375
پرینت  ارسال به