197
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

معاوية بن عمّار و ديگرى به نقل از زُراره و محمّد بن مسلم است آورده: «و هما فى الصحيح».۱ گر چه خواستِ وى از اين عبارت، كاملاً روشن نيست؛ ولى به گمان بسيار، وى با اين سخن در پىِ آن است كه سند هر دو را صحيح بنمايانَد. با درنگ در سند آن دو حديث در تهذيب الأحكام همه راويان آن دو را ثقه مى‏يابيم.۲
در موردى، وى حديثى را كه در سند آن راوى فاسد المذهب ثقه، موسى بن بكر، به چشم مى‏خورد، صحيح خوانده است.۳ وى گاه حديثى را نيز كه ابراهيم بن هاشم و محمّد بن اسماعيل بندقى گزارش كرده‏اند، صحيح مى‏نامد۴ و مى‏دانيم كه در باره اين دو، توثيق صريحى از رجاليان، در دست نيست. در ديگر نمونه‏هايى كه وى، واژه صحيح را در باره آنها به كار برده است، راويان سند، همگى امامى و ثقه اند.۵
همچنين وى در چند نمونه، واژه «حسنة» را براى برخى احاديث به كار برده است. در يك جا پس از يادكرد روايتى مى‏نويسد:
و اختاره الشيخ فى التهذيب و الاستبصار و الرواية حسنة.۶
سند اين روايت، در الكافى چنين است:
محمّد بن اسماعيل، عن الفضل بن شاذان، عن حمّاد بن عيسى، عن زرارة، قال: قلت لأبى جعفر عليه السلام ... .۷
چنان كه پيداست، راويان اين حديث، جز محمّد بن اسماعيل، همگى ثقه‏اند؛ ولى نمى‏دانيم ديدگاه نويسنده يا دست‏كم استادش محقّق حلّى در باره اين راوى، چه بوده است. شايد از عبارت «والرواية حسنة» بتوان اين گونه برداشت كرد كه وى، محمّد بن اسماعيل را ممدوح مى‏دانسته است، گر چه اين برداشت هم جاى گفتگو دارد.

1.همان، ص ۱۸۹.

2.تهذيب الأحكام، ج ۳، ص ۶ و ۱۵۵.

3.كشف الرموز، ج ۲، ص ۲۸۷.

4.همان، ج ۱، ص ۴۶۶.

5.براى نمونه، ر. ك: همان، ج ۱، ص ۱۷۴، ۳۳۶، ۵۱۴ و ج ۲، ص ۱۰۰ و ۱۵۲.

6.همان، ج ۱، ص ۱۶۰.

7.الكافى، ج ۳، ص ۳۱۹.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
196

د - نشانه‏هاى ضعف حديث‏

چنان كه پيش از اين ديديم، فاضل آبى و محقّق، در بسيارى موارد و بويژه آن هنگام كه مى‏خواسته‏اند استناد به حديثى را ضعيف و سست بنمايانند، اگر در سندش راوى فاسد المذهبى ديده مى‏شد - هر چند ثقة باشد - يا راوى ضعيفى بود، آن حديث را «ضعيف» مى‏خواندند؛ امّا جز وجود راوى فاسد المذهب و ضعيف، نشانه‏اى ديگر نيز در كشف الرموز به چشم مى‏خورد كه بر پايه آن، نويسنده، حديثى را ضعيف خوانده است. اين نشانه، اضطراب است. در نمونه‏اى، وى سخن شيخ طوسى را درباره حديثى كه گونه‏گون نقل شده است، مى‏آورد و بر آن خرده نمى‏گيرد.۱ بر پايه ديدگاه شيخ، اين گوناگونى نقل‏ها (اضطراب)، در كنار شاذ بودن درونْ‏مايه آن روايت، نشانه ضعف آن است. از گونه سخن فاضل آبى در كتابش مى‏توان دانست كه وى نيز در اين باره با شيخ، همداستان است. البته پيش از اين گفتيم كه اين گونه‏گونى گزارش‏ها، تنها آن گاه روايت را از جايگاه حجّيت ساقط مى‏كند كه آن روايت با احاديثى استوارتر در ستيز باشد.۲

ه - كاربرد واژگان «صحيح» ،« ضعيف» و واژه‏هاى هم‏ارز آن دو در باره احاديث‏

در بخش پيشين، اين پرسش را مطرح كرديم كه: محقّق، واژگانى چون صحيح، ضعيف، حسن و مانند آن را در المعتبر، چگونه به كار برده و از آنها چه معنايى را خواسته است؟
در اين بخش، در نظر داريم به همين پرسش از ديدگاه فاضل آبى، پاسخ بگوييم؛ چرا كه پاسخ بدان بخشى از انديشه حديثى وى و نيز چگونگى دگرگونى معناى اين واژگان را در آن روزگار، باز مى‏نمايانَد. وى در چند نمونه، برخى روايات را صحيح خوانده است. كه از آن جمله، روايتى از حريز بن عبد اللَّه، به نقل از زُراره، از امام باقر عليه السلام است كه شيخ صدوق رحمه اللّه آن را در كتاب من لا يحضر الفقيه، گزارش كرده است.۳ راويان اين روايت، همگى از ثقات و امامى مذهب اند كه از نگاه متأخّران، حديثشان صحيح خوانده مى‏شود. در جايى پس از گزارش دو حديث كه يكى به نقل از

1.همان، ج ۱، ص ۲۹۹. نيز، ر. ك: ج ۲، ص ۱۳۱.

2.ر. ك: حديث ضعيف و چگونگى تعامل با آن (پايان‏نامه)، ص ۱۴۵. گفتنى است از نگاه اين دانشوران، اضطراب، خواه در سند و يا متن، در هنگام تعارض، سبب كنار نهادن حديث مى‏شد. گو اين كه در اين دو نمونه - كه بدان‏ها اشارت كرديم - ، اضطراب در سند، فراز آمده بود.

3.كشف الرموز، ج ۱، ص ۱۶۵.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4808
صفحه از 375
پرینت  ارسال به