179
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

او در جاى ديگر، حديثى از سكونى را با اذعان به ضعيف بودن وى، از آن رو كه مضمون آن با آيه‏اى از قرآن هماهنگ است، «حسنة» مى‏خواند.۱ در نمونه‏اى ديگر، روايت كسى را كه خود او را واقفى دانسته است، چنين توصيف مى‏كند.۲
امّا نمونه‏اى كه بيش از پيش مراد وى را روشن مى‏سازد، جايى است كه روايتى از اسحاق بن عمّار را «حسنة» خوانده است،۳ در حالى كه وى، خود، اسحاق را واقفى و ضعيف مى‏شمُرَد.۴
اين نمونه‏ها، همگى بر روى هم به روشنى نشان مى‏دهند كه مراد وى از اين واژه، به هيچ روى معناى خواسته شده از سوى متأخّران نيست و ملاك وى براى حَسَن خواندن روايت، هماهنگى متن آن با آيات قرآن يا روايت‏هاى ديگر با دلائل فقهى ديگر بوده است.

۳. سليم‏

وى گه‏گاه برخى روايات و گاه برخى سندها را با اين واژه، ستوده است. در نمونه‏اى، روايتى را «سليمة السند» خوانده است.۵ ولى در سند اين روايت - كه محقّق، تنها راوى پايانى آن، يعنى زُراره را نام برده است - عبد اللَّه بن بكير جاى دارد۶ كه محقّق، خود، او را فَطَحى مى‏داند،۷ گر چه ديگر راويان آن، ثقه و امامى‏اند. وى در جاى ديگرى نيز روايتى را كه راويان آن، همگى ثقه امامى هستند، در برابر روايتى كه دو راوى فَطَحى دارد، «سليمة» خوانده است.۸ اگر مورد نخست را سهوى بدانيم، آن گاه مى‏توانيم بگوييم اين واژه نيز در معنايى مرادف با «صحيح» يا دستِ كم نزديك بدان، به كار مى‏رود و بر روى هم به نظر مى‏آيد وى، اين واژه را معمولاً ناظر به سند روايات به كار مى‏برد، نه متن آنها.

1.همان، ج ۱، ص ۳۷۶.

2.همان، ج ۲، ص ۶۶۷.

3.همان، ص ۱۰۷.

4.نكت النهاية، ج ۲، ص ۴۱۷ و ج ۳، ص ۱۰.

5.المعتبر، ج ۱، ص ۳۸۶.

6.التهذيب، ج ۱، ص ۲۰۸.

7.ديدگاه محقّق در باره او را در بخش مفهوم وثاقت و ضعف از نگاه وى آورديم.

8.نكت النهاية، ج ۳، ص ۳۹۵. نيز ر. ك: المعتبر، ج ۲، ص ۱۱۰.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
178

خوانده است.۱اكنون بايسته است بدانيم كه خواست وى از اين عبارت‏ها چه بوده است؟ آيا وى، معنايى اصطلاحى (يعنى همانى كه در روزگاران پسين، براى اين واژگان تعريف شده است) را خواسته است يا نه؟ در اين جا به مهم‏ترين اين واژگان، اشاره مى‏كنيم و تلاش داريم تا نگاه محقّق را در باره آنها روشن سازيم:

۱. صحيح‏

محقّق، بر همان اساس كه در مباحث اصولى، ايمان را در وثاقت راوى، شرط مى‏دانست، در گستره رجال نيز روايت‏هاى راويان مجهول يا فاسد المذهب را به كنار مى‏نهد. همين، كافى است كه ثابت كند از نگاه وى، هيچ روايتى كه يكى از راويان آن از نگاه محقّق، ضعيف باشند و يا سند آن، ناپيوسته باشد، صحيح خوانده نمى‏شود. همچنان كه خود وى نيز براى زير سؤال بردن صحّت برخى روايت‏ها به خدشه سندى رو مى‏آورد.۲ و در برابر، برخى روايات را - كه همه راويان آن ثقه‏اند - صحيح مى‏خواند.۳
بارى! آنچه تقريباً قطعى است، آن كه محقّق، اصطلاح «صحيح» را براى روايت‏هايى به كار مى‏برد كه همه راويان آن ثقه امامى باشند.

۲ . حَسَن‏

محقّق، گاه روايتى را كه همه راويان آن، ثقه و امامى بوده‏اند، «حَسَنة» خوانده است‏۴ و در ادامه مى‏افزايد:
و فيها تفصيل يشهد له النظر.۵

1.همان، ج ۲، ص ۱۱۰.

2.همان، ج ۱، ص ۲۰۸.

3.همان، ص ۴۳۱. تنها در يك مورد، محقّق، صحّت سند را براى روايتى كه در سند آن دُرُست بن ابى منصور جاى دارد، به كار مى‏برد: (همان، ج ۱، ص ۴۰)، با اين كه خود، او را واقفى مى‏داند (نكت النهاية، ج ۳، ص ۴۳۷) و حديث وى را ضعيف مى‏شمرد. اين روايت در تهذيب، از دُرُست از ابراهيم بن عبد الحميد، از امام كاظم عليه السلام روايت مى‏شود (تهذيب الأحكام، ج ۱، ص ۳۶۶)؛ ولى محقّق در المعتبر، تنها نام ابراهيم را برده است. از اين رو، شايد وى به قرار داشتن دُرُست در سند، توجّه نكرده و يا سهوى در اين باره از او سر زده است. بر روى هم، به نظر نمى‏آيد كه اين يك نمونه را بتوان بر آن همه نمونه‏هاى روشن، حاكم كرد.

4.المعتبر، ج ۱، ص ۲۰۱.

5.براى موردى ديگر از اين دست، ر. ك: همان، ج ۱، ص ۴۴۱.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4645
صفحه از 375
پرینت  ارسال به